ماهیت دولت، بهمثابه سازمانی تبهکار ، هیچکجا به قوت و هوشمندی این متن از لیساندر اسپونر توصیف نشده است:
درست است که نظریه قانون اساسی ما این است که تمامی مالیاتها به صورت داوطلبانه پرداخت شوند و مطابق آن دولت ما یک شرکت بیمه دو طرفه است که همه مردم با یکدیگر و داوطلبانه وارد آن شدهاند… اما این نظریه با آنچه در عمل اتفاق میافتد به کلی متفاوت است. واقعیت این است که دولت، همچون یک دزد سر گردنه، به افراد میگوید: «یا پولت یا زندگیات.» و اگر نگوییم همه مالیاتها، بیشتر آنها تحت اجبار این تهدید پرداخت میشوند.
البته دولت واقعا مانند یک دزد سرگردنه در جایی خلوت برای کسی کمین نمیکند، سر راه او را نمیگیرد، اسلحه روی شقیقهاش نمیگذارد و جیبهایش را نمیگردد. اما دزدی دولت کم از این گونه دزدی ندارد و به مراتب از آن رذیلانهتر و شرمآورتر است.
دزد سرگردنه مسئولیت خطر و جرم اقدامش را خود بر عهده میگیرد. او تظاهر نمیکند که حقی نسبت به پول شما دارد، یا که قصد دارد پول شما را به نفع خودتان خرج کند. او جز دزد بودن به چیزی تظاهر نمیکند. او آنقدرها هم گستاخ نشده که ادعا کند صرفا یک محافظ است که تنها برای اینکه بتواند از مسافران خیرهسر محافظت کند برخلاف میلشان از آنها پول میگیرد؛ خیرهسرانی که احساس میکنند قادرند کاملا از خودشان محافظت کنند یا قدر نظام حفاظتی خاص او را نمیدانند. او عاقلتر از آن است که مشاغل این چنینی داشته باشد. علاوه براین، او وقتی پول شما را میدزدد، همانطور که خودتان نیز مایلید، رهایتان میکند. او فرض نمیکند که به خاطر حفاظتی که برایتان فراهم میکند حاکم به حق شماست، و به همین خاطر اصرار ندارد که برخلاف میلتان شما را در طول مسیر دنبال کند. او حفاظت از شما را به گونهای ادامه نمیدهد که امر کند در مقابلش سر تعظیم فرود بیاورید و به او خدمت کنید، به انجام کاری ملزم و از انجام کاری دیگر منعتان نمیکند، هروقت به نفعش است یا که دلش میخواهد پول بیشتری از شما نمیدزد، برچسب،یاغی، خائن و دشمن کشورتان به شما نمیزند و وقتی اقتدارش را زیر سوال بردید یا در مقابل خواستههایش مقاومت کردید، بی هیچ عطوفتی شما را تیرباران نمیکند. او بسیار محترمتر از آن است که مرتکب چنین فریبکاریها، اهانتها و شرارتهایی شود. بهطور خلاصه، او علاوه بر دزدی از شما، نمیکوشد تا شما را فریفته یا برده خود کند.
اخلاقِ آزادی
✍ مورای روتبارد