✡️ بندیکت د اسپینوزا در ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ در یک خانواده مذهبی یهودی در آمستردام به دنیا آمد. خانواده او در اوایل همان سده به همراه بسیاری از دیگر یهودیان پرتغالی و اسپانیایی، از بیم پیگرد توسط دستگاه تفتیش عقاید کلیسا، به هلند پناه آورده بودند. هلند در آن زمان از نظر مذهبی سرزمین نسبتا آزاد و متساهلی بود. او در جامعهٔ یهودیان هلند بزرگ شد و در آنجا تعلیمات یهودی را نزد تنی چند از بهترین خاخامهای عصر خود فرا گرفت.پدر اسپینوزا او را به مدرسهٔ یهودیان سپرده بود تا با آموزش در حوزه دینشناسی، خاخام شود.
✡️ اسپینوزا در هشت سالگی خادم و شاگرد کنیسه ای در شهر آمستردام بود که به ناگهان یک روز آرامش کنیسه بهم خورد، جوان یهودی پرشوری بنام اوریل آکوستا را که تحت نفوذ شک و تردید عهد رونسانس مقاله ای نوشته و به عقیده معاد و عالم آخرت تاخته بود به کنیسه آوردند، او را مجبور کردند که در ملاء عام از گفته خود برگردد و سپس به روش متداول توبه دادن بر آستان کنیسه خوابانده و روحانیان از روی بدن او گذشتند . اوریل آکوستا پس از تحمل این رنج و توهین به خانه رفت،عبارت زننده شدیدی بر ضد عاملان این امر نوشت و خود را کشت.
✡️ کنجکاوی باروخ جوان از این واقعه به شدت تحریک شد و او را واداشت تا پس از مطالعه تورات به قرائت تفاسیر دقیق تلمود،ابن عزرا، میمون و لوی بن جرسن و فلسفه عرفانی ابن جبرول و علوم غریبه موسی قرطبی روی آورد.در این میان عقیده موسی قرطبی دایر بر وحدت خدا و جهان نظر او را جلب کرد.
✡️ اعدام آموزگارزبان لاتین اش وان دن آنده که او را باعقائد سقراط و افلاطون و ارسطو تا اپیکور و رواقیون آشنا کرده بود و خواندن آثار برونو و دانستن این نکته که برونو نیز در محکمه تفتیش عقائد محکوم شد تا “با راحت ترین و سهل ترین طرق ممکن و بدون خونریزی” کشته شود، یعنی زنده در آتش بسوزد، از اسپینوزا فیلسوفی ساخت که می گفت : هنگام خواندن انجیل و تورات باید با چشم باز به زمان نگارش آنها توجه داشت. به گمان او در سرتاسر انجیل می توان حضور عیسی ع را احساس کرد چرا که عیسی از رهائی قوم یهود سخن می گفت و معتقد بود که باید از یهودیت خشک و متعصبانه خلاصی یافت و برقراری دین بر پایه عقل را نوید وعشق و محبت را در والاترین جایگاه این دین جدید قرار می داد .
✡️ به طورکلی، اسپینوزا مراسم عبادی و دینی را بیاهمیت و زاید خواند و بیان کرد که متنهای کتاب مقدس را نباید کلمه به کلمه فهمید. از همین رو، او را در ۲۴ سالگی به جرم افکار انحرافی از جامعه یهودیان هلند اخراج و ورودش را به کنیسهها ممنوع کردند. حتی پیش از واکنش یهودیان، کلیسای کاتولیک کتابهای او را در فهرست کتابهای ممنوعه قرار داد و پروتستان های هلندی نیز این کتابها را به آتش کشیدند.
✡️ شیوخ مجمع روحانیان پس از آنکه اطمینان کامل حاصل کردند که باروخ اسپینوزا دارای عقائد و اعمال ناشایستی است نخست به طرق گوناگون کوشش کردند تا او را از این راه بد برگردانند ولی از هدایت او به راه راست عاجز شدند و روز به روز اطمینان بیشتری پیدا کردند که وی عقائد کفر آمیز خطرناکی دارد و آن را با بیشرمی در میان مردم تبلیغ می کند و لذا لعنت نامه ذیل را علیه او صادر و او را از قوم اسرائیل قطع و جدا ساختند:
🔯 “به حکم فرشتگان و دستور اولیای دین، ما همه اعضای مجمع روحانیان در حضور کتاب مقدس که ششصد و سیزده حکم دارد باروخ اسپینوزا را لعن و تکفیر و تغسیق می کنیم و او را به همان نحو لعنت می نمائیم که الیشع فرزندان را کرد و تمام نفرین های مذکور در “سفر احکام”را در حق وی جاری می سازیم . لعنت و نفرین باد بر او در شب و در روز ، در خواب و در بیداری،در حال دخول و خروج ، خدا هرگز او را نبخشد و نپذیرد ،خدا او را به علت اعمال زشتش از تمام طوایف اسرائیل براند و…”
✡️او مُبلّغ وحدت وجود سکولار اومانیستی است. در تلقی او از مفهوم خدا، آن را همان طبیعت می داند. بدینسان اسپینوزا هیچ گونه تعالی برای مفهوم خدا قائل نمی شود و او خدا و طبیعت را همسان می پندارد. او علوم طبیعی را بهترین راه خدا شناسی تلقی می کند. اسپینوزا معتقد بود که افعال خدا هیچ غایتی ندارد، زیرا آن را مفهوم ذهنی و قائل به بشر می داند.
✍️علی اردستانی