انسانِ آزاد، کمتر از هرچیزی دربارهی مرگ میاندیشد، زیرا خردمندیاش تأمل دربارهی مرگ نیست بلکه تأمل دربارهی زندگی است.
اسپینوزا در برهان این قضیه می گوید انسان آزاد کسی است که بر اساس هدایت عقل می زید نه بر اساس هدایت ترس. آیا این گفتهی اسپینوزا با این حرف که ترس از کرونا طبیعی است متضاد است؟ در اسپینوزا طبیعی بودن به چندین معناست. طبیعت انسان، طبیعت اشیای خارج از انسان، و طبیعت ترکیبی بدنها. انسان به طور ناگزیری طبیعتش طبیعت ترکیبی بدن هاست. از این رو از ترسیدن ناگزیر است. یک دلیلِ اینکه ترس از کرونا طبیعی است این است که انسان طبیعتاً می ترسد و امکان ندارد در موجود انسانی هیچ ترسی نباشد. دوم اینکه اسپینوزا در قضیه ۵۹ می گوید تمامی اعمالی که انسان از سر عاطفه (انفعال) انجام می دهد، همان اعمال را دقیقا می تواند بر اساس عقل (فعالانه) انجام دهد. بنابراین اعمال انسان ها ذاتا نه خیر است نه شر بلکه بسته به این است که انسان بر اساس چه چیزی عمل کرده است؟ به عبارت دیگر اسپینوزا برای اعمال نه ارزش های خیر و شر، بلکه مولفههای نیرو تعریف می کند. اگر به عملی مولفهی منفی تعلق یابد آن عمل انفعالی و بد است، اگر مولفه مثبت تعلق یابد آن عمل فعالانه و خوب است. مثالی که اسپینوزا می زند در مورد کوبیدن مشت است. انسانی که دستش را بالا می آورد و آن را مشت کرده و با شدت پایین می آورد: اگر بنا به عقل و ناشی از توانایی طبیعی بدنی اش نگاه کنیم فضیلتی است که با توجه به ساختمان و ظرفیت بدن انسان شایسته ی آن است. ولی اگر همین کار را از سر خشم یا نفرت انجام دهد فضیلت نیست بلکه انفعالی اندوهناک است که از توان بدن انسان می کاهد. پس مشت زدن به خودی خود نه شر است نه خیر، بلکه بسته به مولفهی نیرویی که به آن مربوط است یا مثبت است یا منفی. به همین ترتیب اجتناب مردم از کرونا و رعایت موارد بهداشتی و فاصله گرفتن از یکدیگر و ماسک زدن و صف بستن برای خرید ماسک و الکل و غیره، اگر بر اساس ترس یا وحشت یا نفرت باشد منفی است و اگر بر اساس عقل و طبیعت بدن انسانی باشد مثبت است. اما از آنجایی که طبق این قضیه انسان عاقل به مرگ فکر نمی کند، بلکه به حیات می اندیشد، از این رو با اینکه از کرونا وحشت نمیکند، باز هم با وجود این در جهت حیات و زندگی حداکثر تلاش خود را می کند. از این رو گریز از کرونا، اگر به معنای تلاش برای نگهداشت زندگی شخص باشد، طبیعیترین و عقلانیترین کار است و نظر کسانی که گریز مردم از کرونا را تحقیر می کنند و غیر فلسفی می دانند درست نیست. در واقع فلسفه نزد چنین کسانی تأمل دربارهی مرگ است. اسپینوزا فلسفهای را که تأمل دربارهی مرگ باشد ملغی میکند و چیزی جز بیخردی و بندگی نمیداند. تمام راههای کمال نزد اسپینوزا به جادهی آزادی ختم میشود و آزادی چیزی نیست جز رهاسازی نیروهایی که در طبیعت انسان وجود دارد و باید آزاد شود. اما ترس و عواطف اندوهناک مانع از آزادسازی این نیروها میشوند. به همین دلیل فلسفهی اسپینوزا با «مقاومت» رابطهی مستقیم دارد زیرا هرگاه انسان در ساختاری (اجتماعی، ترکیبی از بدنها) می زید که ترس در آن حکم فرماست و مجبور است بر اساس ترس عمل کند، خرد-اش او را بر آن میدارد که در برابر این ساختار ها بایستد و مقاومت کند تا راه آزادی مسدود نماند. این چنین است که فلسفهی اسپینوزا، از ابتدا فلسفهای است سیاسی.
👤 #اسپینوزا
📘 از کتاب #اخلاق ، بخش چهارم، قضیه۶۷
#M_Rezaeian