کارل منگر که او را بنیانگذار مکتب اتریش میشناسند در کتاب اصول علم اقتصادش کالا را اینگونه تعریف میکند. او میگوید ما آن دسته از اموری را که در رابطه علی با رفع نیازمندیهای انسان قرار دارند تحت عنوان اشیاء مفید مینامیم در صورتی که ما به دو طرف این رابطه علی آگاه باشیم و در عین حال قادر باشیم اشیای مفید را در راستای ارضای نیازهای خود به کار گیریم در این حالت چنین اشیای مفیدی را کالا مینامیم.
بنابراین کالا چیست؟ کالا چیزی است که اولا نیاز انسان باشد ثانیا به واسطه رابطه علی بتواند این نیاز را ارضا کند ثالثا فرد بتواند این رابطه را تشخیص دهد و رابعا فرد بتواند این رابطه را به نحوی کنترل کند این رابطه علی به ارضای نیازش ختم شود.
به عنوان مثال فرض کنیم انسان موفق شود به نحوی مادهای را در سیارهای دور کشف نماید که این ماده بتواند بدون هزینه انرژی کل دنیا را الی الابد تأمین نماید اگر چه این ماده قادر به رفع نیاز انسان است از سویی انسان کشف کرده است که این ماده چنین نیازی را برطرف میکند اما به واسطه آنکه امکان دسترسی به آن نیست در واقع قابل کنترل در جهت رفع نیاز نیست نمیتواند کالا در نظر گرفته شود.
منگر چنین کالاهایی را دارای این شروط باشند کالای واقعی مینامد اما در مقابل این کالاهای واقعی کالاهای کاذب را نیز معرفی مینماید کالای کاذب کالاهایی هستند که قادر به تأمین رابطه علی بین خصوصیت و تأمین نیاز نیستند اما همچنان مورد استفاده قرار میگیرند یا آنکه انسانها در تشخیص این رابطه علی دچار اشتباه میشوند، چنین کالاهایی، کالاهای کاذب تلقی میگردد.
به عنوان مثال انسان به دنبال رفع نیازش برای درمان کرونا به دنبال کالایی است که این نیاز را رفع نماید در این بین بنا به هر دلیلی تصور میشود یک رابطه علی بین خصوصیت کالایی مانند روغن بنفشه و درمان کرونا وجود دارد از این رو انسان اقدام به تهیه چنین کالایی مینماید در حالی که ارتباطی واقعی بین خصوصیت و نیاز وجود ندارد. به این لیست میتوان کالاهای بسیاری افزود مثلا حرز، جادو و فال همگی از این قسمند، چنین کالاهایی تصور میشود نیازی را رفع مینمایند اما این رابطه علی یک رابطه کاذب و دروغین است که تنها در ذهن ماست.
در ادامه منگر به این موضوع اشاره میکند که تمدن و توسعه هر جامعهای به میزان کالاهای واقعی مورد استفادهاش بستگی دارد هر چه جامعهای در درجات بالاتری از تمدن قرار گیرد بکارگیری کالاهای واقعی در آن جامعه گستردهتر و استفاده از کالاهای کاذب محدودتر میشود و بلعکس هرچه جامعهای در درجات بالاتری از عقب ماندگی باشد این رابطه برعکس است به نحوی که افرادی که بیشترین نیاز به کالاهای واقعی را دارند، یعنی فقرا بیشتر از کالاهای کاذب استفاده میکنند.
با فقر روزافزونی که جامعه ما گرفتار آن است به راستی به کدام سو حرکت میکنیم، ترویج روز افزون خرافه و کالاهای کاذب یا آنکه در ریل توسعه قرار داریم و مردم بیش از روز قبل امکان استفاده از کالاهای واقعی را مییابند؟
https://t.me/Catalax