✏️درست است که اندیشه اقتصاد آزاد از سده های میانی در اروپا مطرح شده بود اما پیدایش علم اقتصاد به عنوان شاخه ای از معارف جدید به اواخر سده هیجدهم و آدام اسمیت برمی گردد. مکتب اتریش در اواخر قرن نوزدهم شکل میگیرد و طبیعتا به عنوان مکتب فکری خاص نمی توانست تاثیری روی عملکرد اقتصادی کشورهای اروپایی آن زمان داشته باشد چه برسد به ایران! نیمه دوم قرن نوزدهم در انگلستان که موسوم به عصر ویکتوریایی است دوران زرین اقتصاد لیبرال و اقتصاد آزاد است ولی این گونه هم نیست که در آن قرن صاحبان قدرت در حال پیادهسازی مو به موی اندیشههای لیبرال و آدام اسمیت باشند.
✏️نخستین برنامه اقتصادی که اساسا برنامه عمرانی بود در دوران پهلوی دوم در اواخر دهه 1320 به تصویب رسید و به اجرا گذاشته شد. این برنامه عمرانی هفت ساله بود و از محل کمک های خارجی (اصل چهار ترومن) و منابع حاصل از صادرات نفت خام تامین مالی می شد. …. هدف این برنامه ها آمادهسازی زیرساختها به منظور توسعة اقتصاد ملی از جمله بخش خصوصی است. این دو برنامه به معنای برنامه اقتصاد دولتی یا برنامه ریزی متمرکز دولتی به سیاق کشورهای سوسیالیستی نبود. در واقع از برنامه سوم به بعد است که مسیر و ماهیت برنامه ریزی تا حدود زیادی عوض میشود.
✏️در دوره رضاشاه بخش خصوصی ضعیفی وجود داشت، منتها دولت فرصت رشد کردن را به آن نمیداد. یعنی اینطور نبود که مثلا بخش خصوصی قدرتمندی باشد و دولت آنرا سرکوب کند. مساله این بود که خود دولت زمام امور را در دست داشت و معتقد بود که بخش خصوصی قادر به سرمایه گذاری های بزرگ و مهم نیست، از اینرو دولت خود باید پیش قدم شود و هدایت اقتصاد را در دست گیرد. اقدامات «علیاکبر داور» در زمانی که بر مسند وزارت مالیه منصوب می شود مبتنی بر این طرز تفکر است. بسیاری از شرکتهای دولتی در دوره او و به ابتکار او شکل میگیرند.
✏️این استدلال در آن دوره شکل گرفت و تاکنون تداوم یافته است. علی اکبر داور شخص بسیار کارآمد و کاردانی بود منتها این تفکر که جا می افتد به یک ایدئولوژی تبدیل میشود که تا به امروز هم اقتصاد ایران گرفتار آن است، در واقع این ایدئولوژی بیانگر این است که کارهای بزرگ را بخش خصوصی به هر دلیلی نمیتواند شروع کند و دولت باید شروع کننده باشد و بخش خصوصی را در مراحل بعدی باید وارد بازی اقتصادی کرد. ولی آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که بخش دولتی رشد کرد، اقتصاد دولتی تر شد و نهایتا بخش خصوصی در حاشیه قرار گرفت.
✏️فراموش نکنیم که یکی از دلایل تشدید مشکلات اقتصادی ایران وارد شدن ناخواسته کشور به جنگ جهانی دوم بود…. متفقین دولت ایران را مجبور میکردند پول چاپ کرده و در اختیار آنها قرار دهد تا صرف خرید مایحتاج نیروهای خود کنند. درست است که پرداختهای دولت به این صورت وام محسوب می شد و متفقین قرار بود آنها را پس از جنگ برحسب ارزش طلا محاسبه و پرداخت کنند اما در هر صورت در آن زمان موجب افزایش نقدینگی و تورم شدید در ایران می شد
✏️نمیتوان صرفا رضاشاه را محکوم کرد که چرا با آلمانها نزدیک شده است، چرا که مصلحت ملی در آن شرایط تاریخی شاید همین را ایجاب میکرده است. ولی زور در دست نیروهای متفقین بود که با قدرت نظامی برتر خود توانستند ایران را اشغال کنند. تنها کاری که ایرانیها – به ابتکار محمدعلی فروغی که مجددا در سال 1320 و پس از اشغال نظامی ایران نخستوزیر میشود – می توانند انجام دهند حفظ حاکمیت ملی و جلوگیری از فروپاشی سیاسی کشور است که با انتقال صلح آمیز سلطنت به پهلوی دوم صورت می گیرد.