مورد شهریار ماکیاوللی
جواد طباطبایی
انتشارات مینوی خرد
صص. ۷۳- ۷۶
از برخی تفسیرهای حمید عنایت از اندیشهٔ سیاسی ماکیاوللی میتوان دریافت که او دست کم یک بار دو رسالهٔ مهم شهربار و گفتارها را به درستی نخوانده بوده است. او مینویسد: «عیب مهمی که بر ماکیاول میتوان گرفت، نه مخالفتش با قواعد اخلاقی، بلکه غفلت او از اهمیت اخلاق است. در نظر او مرد سیاسی باید بیشتر در غم وسایل عمل باشد تا قدر و ارزش نفس عمل، خواه از لحاظ دینی یا اخلاقی یا فلسفی.» این تفسیر مبتنی بر این جعل است که گویا ماکیاوللی گفته بوده است: «هدف وسیله را توجیه میکند»، که نه ماکیاوللی چنین سخنی گفته است و نه در جایی در نوشتههای او میتوان توجیهی برای چنین نظری پیدا کرد. ۱
ماکیاوللی، برعکس، به هیچ وجه از اهمیت اخلاق در سیاست غافل نبوده، بلکه او، با بررسی نسبت اخلاق و سیاست، از نظری متفاوت دفاع کرده است. بدیهی است که این توضیح اهل کلیسا را خوش نمیآمده است و بر آن ایرادها گرفتهاند، اما سبب این امر آن است که آنان سیاست نمیدانسته اند. اساس تفسیر عنایت از اندیشهٔ سیاسی ماکیاوللی مانند اخلاق منتقدان کلیسایی ماکیاوللی همان اخلاق کلاه شرعی است. چنانکه دربارهٔ تاثیر اقدامات ساونارولای راهب و شکست او در اصلاح نظام سیاسی فلورانس مینویسد: «سرنوشت ساونارولا برای ماکیاول، که در آن زمان بیست و نه سال بیشتر نداشت، درسی عبرت آموز بود و به او آموخت که درستکاری و یکرنگی و نیک نهادی ساده دلانه صفاتی نیست که در کشور داری به کار آید و مرد سیاسی، اگر جویای کامیابی است، باید راه فریبکاری بپوید.» این اجتهاد غلط در برابر نص ماکیاوللی، که در گفتارها بر ساونارولا ایراد میگیرد که قانونی را که خود نوشته است، چون به ضرر او بود، اجرا نکرد، یعنی فریبکاری پیشه کرد، از تفسیر به رای عنایت از اندیشهٔ سیاسی ماکیاوللی برخاسته است که چون پیچیدگی سخن او را نمیفهمید و به نظر نمیرسد که متنهای اساسی بویژه گفتارها را خوانده بوده است، گمان میکرد که او به هیچ اخلاقی پایبند نیست. ماکیاوللی، در همان فقره از گفتارها توضیح داده است که مرد سیاسی نمیتواند در زمانی که ضرورت ایجاب میکند، قانونی را وضع و علیه مخالفان خود اجراء کند، اما زمانی که قانون به ضرر او باشد، از اجرای آن شانه خالی کند. انتقادهای ماکیاوللی از ساونارولا، که راهب بود، اما با داعیههای جمهوری خواهی به قدرت رسید، ولی به تدریج کوشش کرد حکومتی دینی برقرار کند، موجب شده است که عنایت گمان کند او مردی به واقع دیندار بود و ماکیاوللی به اعتبار دینداری او را سرزنش کرده است. اگر عنایت گفتارها را خوانده بود و به رسالهٔ شهریار سرسری نگاه نکرده بود، میتوانست بداند که ایراد ماکیاوللی به راهب فلورانسی این بود که او سیاست نمیدانسته و به الزامات قدرت سیاسی بیاعتناء بوده است… ماکیاوللی به تصریح گفته است که هیچ دژی به اندازهٔ علاقهٔ مردم به شهریار در استمرار قدرت او موثر نیست… و شهریار تا جایی که میتواند باید به عهد خود وفا کند تا مردم به او اعتماد کنند.
۱.مارک موسی در حاشیه ای بر ترجمه ی
خود از فصل هیجدهم شهریار، با ارجاعی به فصل نهم از دفتر نخست گفتارها، توضیح داده است که مترجمان جزء
si guarda al fine
را بد فهمیده اند که آن را به معنای
the ends justify the means
گرفته اند.
@minooyekherad