فون ميزس دين بسيار بزرگي بر گردن همه ما دارد. نه فقط به خاطر ايدههايش بلکه به خاطر جسارتش. اگر شجاعت ميزس نبود اين ايدهها براي مدت زيادي مغفول و فراموششده باقي ميماند. روز به روز دنياي پولي مدرن همانگونه که ميزس پيشبيني کرده بود در حال تجزيه و خرد شدن است. ميزس همان مردي است که در سال 1922 و در اوج محبوبيت سوسياليسم آن را تکذيب و ابطال کرد و با شکست سيستمهاي پولي دستوري و قلعه شني ترک خورده نظامهاي بانکي که تاب تحمل در برابر نيروهاي بازار را نداشتند در حالي که به شدت نيز مورد حمايت دولت، وامها و مداخله دولت بود، حقانيت او بيش از پيش اثبات شد. ميزس سقوط کمونيسم و متلاشي شدن نظام پولي را پيشبيني کرده بود و در نوشتههايش آشکارا به آنها تاخته بود. با اين همه، پيشبينيهاي درخشان او نهتنها زندگي خودش و همسرش مارگريت را که زندگي تعداد زيادي از دوستانش را نيز که اکنون در دنياي تئوريهاي اقتصادي اسطوره هستند نجات داد. وقتي ميدانيد که سرنوشت بدي در انتظار شماست اگر عجله نکنيد و چارهاي نينديشيد کارتان بسيار سخت خواهد شد. بسياري هستند که حتي به اعتقادات قوي و محکم خود هم اطمينان نميکنند و به جاي آن تنها ميايستند و به آنچه که اتفاق ميدهد چشم ميدوزند تا سرانجام دير ميشود. اما ترک وطن و رفتن به سرزميني جديد، جايي که نه زبانشان را ميداني و نه دوستي آنجا داري، کار شجاعانهاي است. اينکه دانشمندي با نزديک به 60 سال سن که تنها با کلمات و ايدهها کار ميکند مجبور به ترک خانه و حرکت به سمت سرنوشتي نامشخص شود، چشماندازي ترسناک است. اما ميزس هيچ انتخاب آسان ديگري پيش رو نداشت.اين جسارت فکري و فيزيکي ميزس بود که حرکت مکتب اتريش مدرن را ممکن ساخته است. اگر سفر شگفتانگيز او نبود پشتوانه روشنفکري جنبش آزاديخواهي نيز وجود نداشت. ميزس انساني نبود که نيازمند وجود انسانهاي چاپلوس و متملق در اطراف خود باشد يا پستهاي راحت و بيدردسر بخواهد. هرگز به دنبال هيچکدام از اينها نرفت. در حالي که در محاصره مشتي انسانهاي کوچک و حسود نيز بود. اما همه اينها جريان ايدههاي فکري او و شکوفايي يک حرکت را متوقف نکرد. شاگردان ميزس چون موري روتبارد نيز هرگز پستهاي آکادميک دهن پرکني نگرفتند اما تنها نتيجه کار خود روتبارد بهاندازه يکصد دانشمند بود.او با شادماني تا آخرين روز به توليد علم مشغول بود بهرغم اينکه هيچ گاه تکريم و احترامي که شايستهاش بود را نديد. اتريشيها علاقهاي به نسل و نسب و شجرهنامه و موقعيت ندارند. اين ايده آنهاست که مهم است. خواه بعد از ساعتها در کافه کانستلر در وين پذيرايي شوي، خواه کودکي در برادوي در نيويورک يا در حال شرطبندي در لاسوگاس يا حتي در سايت مؤسسه ميزس آنلاين باشي اين قدرت چهارچوب اقتصاد اتريشي است که مدتهاست به خوبي به کار خود ادامه ميدهد. ميزس و روتبارد نيز در طول زندگي خود همانند ساير اتريشيها هميشه بسيار راديکال به نظر ديگران رسيدهاند که به شدت نيز ناسازگارند و براي همين هميشه آنها و ايدههايشان دور از ديد نگه داشته شدهاند. در حالي که امروز اتريشيهاي بيشتري در دانشگاهها نفوذ و ظهور ميکنندوايدههاي آنها دروالاستريت و مِين استريت بسيار بيشتر مورد استقبال قرار ميگيرد. اين همان گونه است که بايد باشد و جاي تعجب نيست که ميزس بزرگ در کتاب «کنش انسانی» مينويسد: «علم اقتصاد نبايد به کلاسهاي درس و دفاتر آماري محدود شود. اقتصاد نبايد در حلقههاي محرمانه بماند. اقتصاد فلسفه زندگي انسان و عمل و دغدغه هر کس و هر چيزي است. اقتصاد جوهره تمدن و وجود بشر است.»اگر شخصيت اين مرد نبود، يا ايدههايش با ما نبود چگونه ميتوانستيم به دنيا اميد صلح، آزادي و کاميابي بدهيم. به ياد ميآوريم و تجليل ميکنيم از قدمهايي که پيش از ما برداشته شده است. بازتاب اين اقدامات الهامبخش و مشعل راه ما براي گذر به نسل جديدي از پيروان مکتب اتريش است که بتواند سفر دور و درازي را که زماني فون ميزس آغاز کرده بود به پايان برساند.
داگلاس فرنچ /رئیس موسسه #میزس
@austrianschool