12.8 C
تهران
پنج‌شنبه 16 آذر 1402 ;ساعت: 10:56
کافه لیبرال

در ستایش لیبرالیسم

لیبرالیسم جزم‌اندیش نیست، می‌داند که واقعیت پیچیده است و عقاید و برنامه‌های سیاسی اگر قرار است موفق باشند باید با این واقعیت همساز گردند، نه این‌که بکوشیم واقعیت را در قالب‌های خشک بی‌انعطاف محصور کنیم و در نتیجه هم برنامه‌ها ناکام بماند و هم خشونت سیاسی میدانی بیابد. البته لیبرالیسم هم ممکن است «بیماری کودکانه»‌ی خودش را داشته باشد، مثل تعصب فرقه‌ای که در آرای برخی از اقتصاددانان می‌بینیم، یعنی کسانی که چنان مفتون بازار شده‌اند که آن را نوشدارویی برای درمان تمام مشکلات اجتماعی می‌شمرند. این افراد باید از آدام اسمیت، پدر لیبرالیسم پند بگیرند که در برخی موقعیت‌ها حتا دادن امتیازاتی مثل سوبسید و کنترل اقتصاد را در مدت زمانی مشخص جایز می‌شمرد، البته درصورتی که برداشتن آن امتیازها در کوتاه‌مدت لطمه‌ای به اقتصاد بزند و به صلاح جامعه نباشد. این رواداری که اسمیت در برابر مخالفانش از خود نشان داد شاید ستودنی‌ترین خصلت دکترین لیبرال باشد. یعنی پذیرش این‌که دکترین او ممکن است نادرست باشد و حریف درست بگوید. ما لیبرال‌ها آنارشیست نیستیم و قصد کنارزدن دولت را نداریم. برعکس، ما خواهان دولتی قوی و کارآمد هستیم و این به معنای دولت حجیمی نیست که خود را درگیر کارهایی می‌کند که جامعه‌ی مدنی می‌تواند با تکیه بر رقابت آزاد به گونه‌ای بهتر به انجام رساند. برابری در برابر قانون و برابری فرصت‌ها به معنای برابری درآمدها نیست. هیچ لیبرالی این را تجویز نمی‌کند. چنین چیزی فقط در نظام اقتدارطلبی میسر می‌شود که حکومت به مدد نظامی سرکوبگر همه‌ی شهروندان را «برابر» می‌کند و استعدادهای مختلف فردی، خلاقیت، توان ابداع، تمرکز، سخت‌کوشی، اخلاق کار و توان رهبری را نادیده می‌گیرد. این روش به معنای امحای فرد و تحلیل رفتن او در قبیله است. پس درست است که افراد با نقطه‌ی آغاز کم وبیش مشابه، بنابر میزان سهمی که در خدمت به منافع جامعه ادا می‌کنند، درآمدهایی متفاوت داشته باشند. ابلهانه است اگر این واقعیت را نادیده بگیریم که آدم‌ها باهوش یا کندذهن، سخت‌کوش یا کاهل، اهل ابداع یا پخته‌خوار، کوشا یا بی‌همت هستند. پس غیرعادلانه است اگر به دستاویز «برابری» همه‌ی آدم‌ها به رغم استعداد و مهارت متفاوت دستمزد یکسانی داشته باشند. جوامعی که این راه را در پیش گرفته‌اند، راه بر ابداعات و نوآوری‌های فرد بسته‌اند.

از متن زندگینامه‌ی خودنوشت ماریو وارگاس یوسا با ترجمه‌ی عبدالله کوثری. اندیشه پویا ۸۶

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

دیدگاه های هانا آرنت در مقوله «انقلاب»

cafeliberal

آیا قانون به قانون‌گذاری احتیاج دارد؟ موری روتبارد

cafeliberal

رقابت نامتقارن در بازار ازدواج

cafeliberal

تحول اقتصادی عشق

cafeliberal

ماکیاولی پایه گذار سیاست مدرن

cafeliberal

درسی که ایران می تواند از  پیشرفت شگفت انگیز یک جزیره بدبخت بگیرد

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید