🖋رانتجویی به پدیده ای اطلاق میشود که طی آن فعالان بخش خصوصی با لابی کردن با سیاستمداران و فعالان سیاسی برای بدست آوردن هر گونه امتیاز اعطا شده توسط دولت تلاش میکنند. این پدیده تنها ٦٠ سال است که بعنوان یک فعالیت پرضرر وارد نظریات اقتصاددانان شده. رانت سودی است که افراد برخوردار از امتیاز دولتی بواسطه این امتیاز کسب میکنند
🌐زمانیکه زمین بعنوان یک عامل اصلی و یکتای تولید شناخته میشد، اقتصاددانان متوجه این نکته شدند که چگونه یک منبع خاص میتواند بازده بیشتر از معمول برای صاحب خود داشته باشد. اگر یک منبع بواسطه یک استفاده خاص بهرهوری بالایی داشته باشد، میتواند در مقایسه با استفاده دوم خود بازدهی بسیار بیشتری داشته باشد، که اقتصاددانان آن را هزینه فرصت مینامند. هنگامیکه یک منبع نسبت به هزینه فرصت خود بازده بالایی داشته باشد، به آن «رانت» گفته میشود. «رانت» مانند سود است، با این تفاوت که تنها بواسطه یک منبع خاص بدست میآید(مانند نیروی کار) در حالیکه سود عادی توسط یک ترکیب خاصی از منابع توسط یک بنگاه سودجو حاصل میشود
🌐اقتصاددانان در دهه ١٩٦٠ فهمیدند هنگامیکه دولت امتیازی اعطا میکند (مانند حق انحصار تولید یک کالا)، این امتیاز میتواند به عنوان یک عامل تولید دیده شود که در مقایسه با هزینه فرصتاش، بازده دارد(سود انحصار). سودی که بنگاه بواسطه استفاده از این امتیازها بدست میآورد، رانت حاصل از آن امتیاز است. رانتجو بنگاهی است که لابیکنندههای حرفهای استخدام میکند تا با استفاده از مهارتهای آنها بتواند امتیازی از دولت کسب کند. تمام منابعی که بنگاهها و افراد برای کسب چنین امتیازهایی هزینه میکنند، مخارج رانتجویی خوانده میشوند
✅از لحاظ تاریخی، شناخت رانتجویی بعنوان یک پدیده اقتصادی بسیارمهم بود؛ چرا که هزینههای واقعی امتیازهای دولتی را مشخص کرد. اقتصاددانان از مدتها پیش میدانستند که انحصارها باعث 1⃣افزایش قیمت و 2⃣کاهش میزان تولید میشود. همچنین میتوانیم «زیان رفاهی از دست رفته» انحصارها را که 3⃣شامل مبادلههایی است که بدلیل بالا بودن مصنوعی قیمتها انجام نمیشود، محاسبه کنیم. اما گوردن تالوک در مقاله اش در سال ۱۹۶۷ نشان داد که اینها تنها ضرر انحصارها نیست. اگر دولتی اعلام کند که در صدد اعطای امتیازی است، آنگاه هر بنگاهی که شانس دریافت این امتیاز را داشته باشد، بطور عقلایی انگیزه صرف میلیونهادلار برای بدست آوردن آن امتیاز را دارد و اگر چندین بنگاه برای دریافت این امتیاز رقابت کنند، هر یک انگیزه صرف هزینههای سنگین برای لابی کردن را خواهندداشت. نتیجه این است که هزینههای واقعی دخالت دولت شامل 4⃣هزینههایی که بنگاهها برای لابی کردن با سیاستمداران میکنند نیز میشود
🌐اگر این امتیازهای انحصار وجود نداشتند، هزینههایی که بنگاهها صرف لابی کردن و رانتجویی میکنند، صرف رقابت و تولید بهرهورتر میشدند. اگر میخواهیم هزینهها و زیانهای واقعی دولت را محاسبه کنیم، فقط نباید به بودجه آن نگاه کنیم. در تمام فعالیتهای انتقال منابعی که دولت انجام میدهد، قطعا قسمتی از منابع از دست خواهندرفت، اما علاوه بر آن باید هزینههایی را نیز که افراد برای قرار گرفتن در گروه دریافتکنندگان (یا قرار نگرفتن در گروه پرداختکنندگان) صرف خواهندکرد، درنظر بگیریم
🌐در دنیایی که دولت کمتر هزینه میکند و کارهای کمتری انجام میدهد، نه تنها پول خرج نشده دولت، بلکه پول خرج نشده توسط لابیکنندهها را که سعی در تغییر هر فرآیند بازتوزیعی را دارند، نیز خواهیم داشت. کاهش جرم و جنایت نه تنها باعث کاهش «جابهجاییهای غیرمنصفانهٔ منابع»(یا بعبارتی دزدی.م) میشود، بلکه باعث کاهش هزینههای صرف شده برای خرید قفلها و دزدگیرها نیز شده و منابع را برای مردم جهت صرف در راههایی که واقعا میخواهند آزاد میکند. (در نظر بگیرید که هم هزینههای رانتجویی و هم هزینه بر سر خواستهای «واقعی»، هر دو در GDP حساب میشوند که دلیل دیگری برای این مساله است که چرا GDP نمیتواند در مورد «عضلانی» یا «چاق» بودن اقتصاد توضیحی دهد و فقط وزن آن را در اختیار ما میگذارد)
🔚در آخر، باید گفت که فعالیتهای رانتجویی که دخالت دولت بوجود میآورد، با انتقال منابع بنگاهها برای استخدام سرمایه و نیروی کار به هزینههای رانتجویی، باعث ایجاد مشکلات در بلندمدت میشود. هر چه تعداد لابیکنندههایی که بنگاهها استخدام میکنند، بیشتر شود، نشان میدهد که چقدر منابع اقتصاد برای استخدام نیروی کار و سرمایه از دست رفته. این مساله باعث تضعیف فرآیند رشد اقتصادی در بلندمدت و بوجود آمدن فرهنگ تجارتی میشود که در آن سیاست اهمیت بیشتری از خواست و ترجیحات مصرفکنندگان دارد و بنابراین همه ما از هزینههای بلندمدت رانتجویی رنج میبریم
حسن افروزی