🌀 روزی لنین، بنیانگذار اولین حکومت کمونیستی جهان، هوس رفتن به استادیوم و تماشای یک فوتبال مهیج به سرش خطور میکند. مراتب به رئیس فدراسیون فوتبال شوروی ابلاغ میشود که حضور لنین در یکی از بازیها برای وی تا ابد افتخاری بزرگ است. پیش از بازی دو نکته به مربیان تیمها گوشزد میشود. نکته اول، ناراحت شدن رهبر کمونیستهای جهان از دیدن بازی بدون گل و ضرورت هیجان داشتن بازی است.
🌀 نکته دوم آنکه فردی که یک پارچه سفید در دست دارد، در پشتسر لنین خواهد نشست و هر موقع این دستمال سفید بالا رفت، به مفهوم آن است که رهبر شوروی دیگر تمایلی به دیدن ادامه بازی ندارد. سوت آغاز بازی در حضور لنین و در استادیومی که به اسم وی نامگذاری شده بود، با حضور بازیکنان مطرح شوروی به صدا درمیآید و پس از گذشت ۳۷ دقیقه از نیمه اول، ۲۲ گل از خط دروازهها عبور میکند. در همین زمان بازیکنان متوجه پرچم سفیدی میشوند که بر بالای سر لنین در حال برافراشته شدن است. در این حال بازی نیمهکاره رها میشود و بازیکنان پس از هنرنمایی در برابر شخص اول مملکت عازم رختکن میشوند.
🌀 شاید این آرزوی بسیاری از سیاستگذاران جهان بالاخص در کشورهای در حال توسعه باشد که بخواهند هم قواعد بازی و هم نتیجه بازی را همانگونه که خود میخواهند، رقم بزنند. در واقع بسیاری از سیاستگذاران مایلند آنچه را که به نفع علایق شخصی خود یا هم حزبیهای خود در عرصه اقتصاد است، پیاده کنند و در پایان نیز همان نتایجی را که در رویاهای خود میپروراندهاند، در عالم واقعیت مشاهده کنند.
🌀 دولتها همواره تمایل دارند در دوران استقرار خود پروژههای بزرگی را آغاز یا سریعتر به پایان برسانند، با پرداختهای انتقالی یا کمکهای معیشتی گسترده سطح رفاه مردم را افزایش دهند یا حداقل، فقر را در سطح امکان کاهش دهند و از فشار مالیاتی بر رایدهندگان بپرهیزند. اینها همه قواعد بازی است که در سیاستگذاری کلان خود تعریف میکنند، ولی نتیجه بازی همانی نخواهد بود که در رویای آنان جا گرفته بود. زیرا تورم گسترده یا گاه ابر تورم همچون یک غده سرطانی همه بخشهای اقتصادی را فرا میگیرد و همه رویاهای آنان را بر باد میدهد.
✍️ دکتر علی فرحبخش