برخلاف دموکراسی صرف که ممکن است اکثریت بر همه چیز مسلط شود، لیبرالدموکراسی قدرت اکثریت را با قانون و نهادهای مستقل محدود میکند تا آزادی اقلیتها از بین نرود. قانون اساسی و نظام قضایی بیطرف تضمین میکنند که هیچ قدرتی، حتی رأی اکثریت، نتواند آزادی فرد را نابود کند.
در لیبرالدموکراسی، اصولی چون انتخابات آزاد و منظم، تفکیک قوا، حاکمیت قانون، رسانههای مستقل، و آزادی نقد قدرت اساس حکومتاند. هدف این ساختار ایجاد تعادل میان اقتدار دولت و آزادی شهروندان است؛ دولتی که مشروعیتش را از مردم میگیرد، اما خودش هم مقید به قانون است.
این نظام بر پایهی این باور بنا شده که هر انسان دارای کرامت و حق تصمیمگیری دربارهی زندگی خویش است. دولت باید زمینهای فراهم کند تا مردم بتوانند آزادانه انتخاب کنند، در سیاست مشارکت داشته باشند و از طریق رسانهها و نهادهای مدنی، قدرت را کنترل کنند.
نمونههای برجستهی لیبرالدموکراسی در جهان امروز شامل کشورهایی مانند ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و ژاپن هستند، هرچند هرکدام تجربه و شکل خاص خود را دارند. در نهایت، لیبرالدموکراسی فقط یک نظام حکومتی نیست، بلکه فرهنگی از مدارا، گفتوگو و احترام به تفاوتها است؛ تلاشی برای ساختن جامعهای که در آن همه بتوانند آزادانه زندگی کنند، حتی وقتی با هم اختلاف دارند.

