📍لیبرالیسم آموزهای است که تمام و کمال ناظر بر رفتار انسان در این جهان است. ليبرالیسم در نهایت چیزی مد نظر ندارد مگر پیشبرد رفاه بیرونی و مادی انسانها و به طور مستقیم به نیازهای درونی آنها، یعنی به نیازهای روحی و متافیزیکی انسانی کاری ندارد.
◻️ لیبرالیسم به انسانها وعده خوشبختی و رضایت هم نمیدهد، بلکه تنها وعده تأمین تا حد امکان وسيع همه آن خواستههایی را میدهد که میتوان آنها را از رهگذر آماده سازی امور دنیوی ارضا کرد. بابت این رویکرد بیرونی و ماده باورانه “ماتریالیستی” محض به امور زمینی و فانی بسیار بر لیبرالیسم خرده گرفته اند.
◽️میگویند زندگی انسان به خوردن و آشامیدن خلاصه نمیشود، نیازهایی بالاتر و مهم تر از خوراک، سرپناه و پوشاک هم وجود دارد. میگویند حتی بزرگترین ثروت زمینی نمیتواند برای انسان خوشبختی به ارمغان آورد؛ درون او، یعنی روحش را ارضا ناشده و تهی باقی میگذارد. میگویند گرانبهاترین اشتباه لیبرالیسم این بوده است که در قبال تکاپوی ژرفتر و نابتر انسان چیزی برای عرضه نداشته است.
⬜️اما منتقدانی که چنین میگویند با این سخن فقط نشان میدهند تصورشان از این امور بالاتر و نابتر بسیار ناقص و ماده باورانه است. با ابزارهایی که سیاست انسانی در اختیار دارد، میتوان انسان ها را فقیر یا غنی کرد، اما هیچ گاه نمیتوان موفق شد آن ها را خوشبخت کرد و ژرفترین و درونی ترین امیالشان را ارضا کرد.
▫️همهی ابزارهای کمکی بیرونی در این کار ناکام میماند. هر آنچه از سیاست بر میآید در رفع عوامل بیرونی درد و رنج خلاصه میشود. سیاست میتواند نظامی را پیش برد که گرسنگان را سیر میکند، عریان ماندگان را جامه میپوشاند و بی خانمانها را سرپناهی میبخشد.
◽️اما خوشبختی و رضایت نه به خوراک و پوشاک و سرپناه، بلکه بیش از همه به آنچه انسان درونش میپروراند بستگی دارد. لیبرالیسم نه به دلیل ناچیز انگاری داشته های روحی، بلکه از سر این باور که با قاعدهمندی بیرونی نمیتوان بالاترین و ژرفترین امور را در انسان دستخوش تغییر کرد، نگاهش را صرفا بر مادیات معطوف میکند.
◽️◽️ لیبرالیسم به این دلیل تنها در پی خلق رفاه بیرونی است که میداند غنای درونی و روحی را نه از بیرون، بلکه تنها از درون سینه خویش میتوان برای انسان به ارمغان آورد. لیبرالیسم تنها در پی ایجاد پیش شرطهایی بیرونی است که میتواند به بالندگی حیات درونی کمک کنند.
▫️▫️در این میان، هیچ تردیدی نیز در این باره نمیتوان داشت که شهروندان قرن بیستم که در رفاهی نسبی زندگی میکنند، نیازهای روحی خود را بسی آسان تر میتوانند ارضا کنند تا شهروندان قرن دهم که نگرانی بابت دوام ناچیز زندگی و تهدیدات دشمنان اجازه نمیداد دمی بیاسایند.
◻️البته وقتی کسانی به رویکرد مادی گرایانه لیبرالیسم خرده میگیرند که همنوا با پیروان برخی فرقه های آسیایی با مسیحی سدههای میانی به ریاضت پیشگی کامل نظر دارند و بینیازی و فقر پرنده در جنگل و ماهی در آب را به منزله آرمانی برای رفتار انسانی ترسیم میکنند، طبعا دیگر ما پاسخی برای گفتن نداریم.
⬜️ما تنها میتوانیم از آنها خواهش کنیم اجازه دهند راهمان را بدون اختلال ادامه دهیم، همان گونه که ما هم مانع آنها نمیشویم تا طبق باورهای خود سعاتمند شوند. بادا که در حجرهشان در کمال آرامش در به روی عالم و آدم ببندد!
✍🏼لودویگ فون میزس(اندیشههای اقتصادی)