19.8 C
تهران
سه‌شنبه 4 مهر 1402 ;ساعت: 05:34
کافه لیبرال

مرگ گذارِ مهندسی شده در آینه قدرت محفلی

🔻سالهاست که خواست تاریخی ما ایرانیان برای گذار به توسعه، در چارچوب مهندسی سیاسی-اجتماعی تعریف شده است؛ فقط در چند سال اخیر است که صدایی دیگر، اذهان را درگیر خود کرده است.

گذار از طریق مهندسی سیاسی-اجتماعی، لب لباب پیشروترین ایده های اصلاحی بوده است. بدین معنا که نخبگان سیاسی در راس و یا در همکنش با حکومت، خیر و صلاح مملکت را تشخیص داده و سکان حکمرانی را بتدریج درست تنظیم کنند و البته حمایت اجتماعی هم داشته و یا حتی به آن هم نیازی نداشته باشند.

🔻بگذریم از روشنفکر-ساده لوحانی که گذار از طریق مهندسی فرهنگی را در اذهان جاگیر نمودند و یا قالتاق هایی که گذار از طریق مهندسی بوروکراتیک را به اذهان تزریق می کنند. این دو جماعت هم تا به حال در منازعات سیاسی کاری از پیش نبرده اند.

به هر روی تمام این ایده ها با شکست مطلق و بن بست سیاسی کامل مواجه شده اند. یکی از اصلی ترین دلایل این ناکامی ها به بی توجهیِ ناخواسته یا تعمدی این نگرش ها و حاملان و عاملانشان به ساخت و منبع قدرت سیاسی مستقر در کشور است.

🔻نظام قدرت در ایران، شاکله و منابع خاصی دارد که حتی در ایده ها و ادبیات گذار نیز الگوی شناختی و علاجِ منطقیِ تغییرِ آن، غایب است. این ساختار رو به سوی بی شکلیِ هدفمندِ منابع قدرت دارد!

صاحبانِ قدرتِ حاکم در ایران، شکلی از ساختار سیاسی را سامان داده اند که بر محور محافلِ خاص می چرخد. در این چارچوب، منابع قدرت بر پایه تیولداری و گعده ها تنظیم می شود. هر سازمان سیاسی و بوروکراتیک که در سلسله مراتب قدرت واجد معنا و جایگاه است، مستقیما قدرت خود را از آن محافل و گعده هایِ تیولدار کسب می کند.

سردمدارانِ این محافل دریافته اند که نباید اجازه داد تا سامان سیاسی کشور دارای قواعد بازی مشخص و قابل محاسبه ای باشد (ولو بر اساس سلسله مراتب آمرانه)؛ بلکه هر چه در قالب قانون و سازمان وجود دارد، باید تماما تحت اراده ای باشد که از درون مناسبات ناشناخته و مبهم بیرون بیاید.

دریافته اند که هرگونه حرکت در قالب یک نظام سیاسی با مناسبات مشخص و قواعد بازی معین (ولو‌ کاملا آمرانه و سلسله مراتبی)، شانس بقای حکمرانیِ فعلی را بشدت تهدید می کند. چرا که با توجه به نظام بین المللی پیچیده کنونی و پویایی جامعه ایرانی، امکان بقای ساخت آمرانه قدرت همواره در معرض تهدید خواهد بود؛ دگردیسی در آن ایجاد می شود؛ اجبار به اصلاح غالب می شود؛ و حتی تهدیدِ فروپاشیِ درونی، دایمی می شود.

🔻جهل و غفلت خودخواسته یا ناخواسته منادیان گذار در بیش از دو دهه اخیر، نسبت به واقعیت صریح و سرسخت ساخت قدرت، نه تنها فرصت های فشار سیاسی را بر باد داد؛ بلکه سالها ذهنیت جامعه را نیز به راه خطا برد. مشخص نیست چه زمانی و چگونه جامعه ایرانی خواست خود را در عرصه مناسبات قدرت بر ساخت موجود تحمیل خواهد کرد؛ اما حداقل امروز و در پی تلنگرهای شدید ذهنی که بر جامعه وارد آمده، مشخص است که هم حاملان ایده های گذارِ مهندسی گونه و هم خود آن ایده ها، دیگر در جامعه ایران موضوعیت و اعتباری ندارند.

پس از این، زمانی مناسبات قدرت تغییر خواهد کرد که ایده عمومی دیگری نیز در ذهنیت جامعه رواج پیدا کند؛ اینچنین که آدم ها یک به یک و البته انبوه بدین باورِ اراده گرایانه برسند که: نهادهای قدرت مال ماست، آن برج و بارو مال ماست، آن تشکیلات، آن تعیین کنندگی، آن ساختمان، آن جنگل، آن دریا؛ هر آنچه تا به حال ازمان دریغ شده، مال ماست. وقتی به آن باور اراده گرایانه برسیم که همه اینجا مال من است …

✍️ محمدرضا فولادی

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

ژان پُل سارتر و جامعۀ امروز ما؛ تأملی دربارۀ مفهوم «آزادی»

cafeliberal

مدح کاپیتالیسم، چرا سرمایه‌داری نمی‌میرد؟

cafeliberal

دین و تقلیل کمونیستها به عامل مادی اقتصاد

cafeliberal

روایت اعتراض: خوزستان بی‌روتوش!

cafeliberal

امانوئل کانت از طلایه داران سکولاریسم، جک اسنایدر

cafeliberal

چرا روستانشین ام؟نوشتۀ مارتین هایدگر+فایل صوتی

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید