🌐درحال حاضر، روشنفکران انتظار دارند باارزش ترین قشر جامعه به شمار بیایند.قشری با بیشترین اعتبار و قدرت و بالاترین دستمزد. روشنفکران این ها را حق خود می دانند، ولی چرا روشنفکران امروز خود را مستحق دریافت بیشترین پاداشها از جامعه خود می دانند و اگر آن را دریافت نکنند ازآن جامعه منزجر می شوند؟ مخالفت بازاریان و کارگران ناموفق با نظام سرمایه داری به اندازه دشمنی روشنفکران گفتارساز با این نظام نیست. فقط یک احساس برتری ناشناخته و حق پایمال شده، چنین دشمنی ای را برمی انگیزد. چرا روشنفکران گفتارساز خود را برترین می دانند، و چرا می پندارند که توزیع باید براساس ارزش افراد باشد؟ توجه کنید که این دومی یک اصل واجب نیست. الگوهای توزیع دیگری نیز تاکنون پیشنهاد شده اند که شامل توزیع مساوی، توزیع براساس شایستگی اخلاقی و توزیع براساس نیاز بوده است. پس چرا متفکران خود را با ارزشترین انسانها می دانند و اصل توزیع را براساس ارزش می گذارند؟
🔴تدریس روشنفکران در مدرسه
❓چه عاملی احساس باارزشتر بودن را در روشنفکران ایجاد کرده است؟ من به یک نهاد به خصوص اشاره دارم: #مدرسه.
🖊با افزایش روزافزون اهمیت دانش کتابی، تدریس آموزش خواندن و کسب دانش از کتاب به جوانان در کلاس گسترش یافت. مدرسه تبدیل به نهاد اصلی بیرون از خانواده شد تا نگرش جوانان را شکل دهد، و تقریبا تمام روشنفکران در مدرسه تحصیل کرده اند. در مدرسه آن ها موفق بوده اند.در آنجا آن ها را متفاوت و برتر از دیگران می پنداشتند. تحسین می شدند، پاداش می گرفتند، و محبوب معلمان بودند. پس چه طور می توانستند خود را برتر ندانند؟ آنها هرروز تفاوت هایشان را در مهارت در نظرپردازی و تند ذهنی احساس می کردند. مدرسه به آن ها می گفت و نشان می داد که بهترند. به علاوه، در مدرسه بود که اصل پاداش براساس شایستگی متفکران ارائه و آموزش داده شد. افرادی که ازنظر فکری ارزشمند بودند مورد تحسین و توجه معلمان قرار می گرفتند، و بهترین نمره ها به آن ها داده می شد. ازنظر هدایای پولی مدرسه، بیشترین ها به تیزهوشترین ها اختصاص می یافت.
🌐روشنفکران در مدرسه آموخته اند که درمقایسه با دیگران ارزش بیشتری دارند و این ارزش بیشتر آن ها را مستحق دریافت پاداش های بزرگتر می کند، هرچندکه این ها جزو برنامه درسی رسمی مدرسه نبوده است ولی جامعه بزرگتر بازار مدار درسی متفاوت به متفکران آموخته است. در اینجا بهترین پاداش ها را به افرادی که ازنظر زبانی بهترین هستند نمی دهند و مهارت های متفکران را باارزشترین مهارت ها نمی دانند حال چه گونه روشنفکرانی که آموخته اند باارزش ترین افرادند و محق ترین آن ها برای دریافت پاداش،از جامعه سرمایه داری که آن ها را از پاداش عادلانه ای که برتری شان حق آن ها دانسته است، متنفر نباشند؟ عجیب است که احساس روشنفکران تحصیل کرده نسبت به جامعه سرمایه داری دشمنی ای عمیق و ملال انگیز بوده است که با دلایل ظاهرا مناسبی بیان شده، و بااینکه ثابت شد که آن دلایل کافی نیستند، بازهم ادامه یافته است.
🖊منظور من از این که روشنفکران احساس می کنند محق برترین پاداش های جامعه هستند (ثروت، مقام ودیگر چیزها) این نیست که روشنفکران این پاداش ها را باارزشترین کالاها تلقی می کنند. شاید آن ها بیشتر به ارزش های غیرمادی فعالیت های روشنفکران یا ارزش زمانی آن ها اهمیت می دهند. با این حال، آن ها بیشترین تقدیرات جامعه را حق خود می دانند، بیشترین و بهترین از هرچه که باید تقدیم کند، حتی اگر ازنظر مادی بی ارزش باشد. قصد من تاکید بر پاداش های مالی یا شخصی که به روشنفکران داده می شود نیست.
🌐این واقعیت که جامعه باارزش ترین فعالیت ها را فعالیت فکری نمیداند و بیشترین پاداش ها را به آن اختصاص نمی دهد، این افراد را، ازآنجایی که خود را متفکر می دانند، آزرده خاطر میکند. روشنفکر انتظار دارد که کل جامعه مانند مدرسه باشد، جایی که او بهترین بوده و بهترین تقدیرها از او به عمل می آمده است. مدرسه با تعیین ملاک های پاداش متفاوت با جامعه بزرگتر، سقوط برخی افراد را در جامعه بیرون مدرسه تضمین می کند. کسانی که در مدرسه بالاترین جایگاه را دارند نسبت به این جایگاه، نه تنها در این جامعه کوچک بلکه در جامعه بزرگتر نیز احساس حقانیت پیدا می کنند و اگر این جامعه بزرگتر نتواند خواست ها و حقوق خودتجویزی آن ها را برآورده کند، ازآن منزجر می شوند.درنتیجه نظام مدرسه احساسات ضد سرمایه داری را در روشنفکران به وجود می آورد. البته در متفکران گفتارساز. چرا نگرش شماره سازان مانند گفتارسازان نمی شود؟ من فکر می کنم که این افراد اگرچه شاگردانی تیزهوش بودند و در امتحانات مربوطه نمرات خوبی می گرفتند ولی توجه و تایید رودررویی را که شاگردانی که ازنظر زبانی هوشیار بودند، دریافت نمیکردند.
📰مجله بخارا- شمارهی ۸۴ .