20.7 C
تهران
دوشنبه 10 مهر 1402 ;ساعت: 04:27
کافه لیبرال

گور پدر عدالت اجتماعی!

یک توییت بنده مخلص سوال‌هایی را برانگیخت و دوستان چراز یک ویدئو عالی بابت مسئله عدالت اجتماعی ساخته‌اند که واقعا لذت بردم، از دست ندهید.

عدالت یا عدالت اجتماعی؟

مسئله از اونجا شروع شد که امیرحسین خالقی، پژوهشگر اقتصادی و مترجم چند کتاب توییت کرد که
“شخصا مسئله ام آزادی‌ست و و تولید ثروت. گور پدر دموکراسی و عدالت اجتماعی.
بزرگواران صریح باشید، مسئله شما چیست؟”
مشخص شد که خیلی‌ها دوست داشتند مسئله‌شونو رو کنند و جواب ایشون رو بدن…
“مسئله عدالت”
در نظر بگیرید لک‌لکی که مسئول انداختن شمای نوزاد در یکی از حوزه‌های استحفاظی محل پروازش بود، با شما که آخرین محموله پرتابی روزانه‌اش بودید پارتی‌بازی می‌کرد و این مسئله را مطرح می‌کرد که دوست داری در کدام کشور پرتابت کنم پایین؟
در کشور الف ثروت شخصی ۱۰ درصد بالا، ۵۰ برابر نیمه پایین جمعیت است و در کشور ب، همین نسبت ۲۳۵ برابر است. بنابراین کشور ب بسیار نابرابرتر از کشور الف است و شکاف طبقاتی در آن فی‌الواقع دیگر شکاف نیست و کاملا تبدیل به پارگی شده است.
اما در کشور الف قدرت خرید نیمه پایین جمعیت بطور متوسط معادل ۴۸۰۰ واحد ارز PPP و در کشور ب قدرت خرید همین نیمه معادل ۱۰۵۰۰ واحد ارز PPP است.
شما را مخیر می‌سازم که کشور محل سقوط خودت را انتخاب کنی و این آپشنی‌ست که به هر کسی داده نمی‌شود فلذا قدرش را بدان و درست انتخاب کن!
راستش ما تو چراز این مسئله رو با هر کسی مطرح کردیم جوابش یکسان بود. ولی الان جوابش رو نمیگم تا آخرای ویدئو که کشورهای الف و ب رو براتون معرفی کنم.
بیایید انواع عدالت رو بازش کنیم:
سه جور عدالت در حوزه مسائل غیر شخصی داریم:
اول عدالت قضایی یا برابری در مقابل قانون
دوم برابری در بهره‌مندی از فرصت‌ها
و سوم عدالت اجتماعی
والتر ویلیامز اقتصاددان میگه:
“هیتلر، استالین و مائو با همین اسب تروآ توانستند قدرت را به دست گیرند. ویلیامز در ادامه اذعان می‌دارد که آنها صد البته با وعده نسل‌کشی به میدان نیامدند بلکه عدالت اجتماعی را به ابزاری تبدیل کردند که نتیجه آن وحشتناک بود و آلمانی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها اجازه دادند اسب تروآ عدالت اجتماعی وارد قلعه شود. انقلاب اکتبر که در ادبیات سیاسی شوروی با نام انقلاب بزرگ سوسیالیستی اکتبر شناخته می‌شود، نتیجه ورود این اسب تروآ به قلعه است”
فردریش فون هایک میگه:
“ایده عدالت اجتماعی اینه که حکومت باید با آدم‌های مختلف نابرابر تا کنه به این منظور که اونا رو برابر کنه!”
فرآیند چهل ساله رشد در چین کمونیستی نشون میده که ثروتمندها خیلی ثروتمندترتر شده‌اند ولی فقرا هم خیلی ثروتمندتر شده‌اند! که مجددا نشون میده رشد اقتصاد به انباشت ثروت و تشکیل سرمایه‌های بزرگ نیاز داره که اونم در دست ثروتمندانه اما نفعش به همه از جمله فقیرترین‌ها هم میرسه
حالا نابرابری مهم‌تره یا فقر؟
برابر شدن مهم‌تره یا ثروتمند شدن؟
عدالت اجتماعی مهم‌تره یا رشد؟
و متاسفانه ایرانی‌ها همواره نابرابری بیشتر در چشمشون اومده تا فقر و بیشتر دنبال عدالت اجتماعی و کندن از ثروتمندها هستند تا بکارگیری ثروت اونا برای خلق ثروت همگانی در کشور. سرمایه دارها و کارآفرینان زخم‌های زیادی در ایران خورده‌اند: قبل از انقلاب با انقلاب سفید زمین‌دارهایی که زمین‌هاشون به زور توسط شاه خریده شد سرمایه‌شون رو برداشتند و رفتند. بعد انقلاب هم سال ۵۸ سرمایه و دارایی ۵۱ کارآفرین بزرگ بدون جبران مصادره شد و بیشترشون گذاشتند و رفتند و خیلی‌هاشون مثل ایروانی‌ها و خسروشاهی‌ها از صفر در کشورهای اجنبی ثروت‌های افسانه‌ای ساختند و حالا کارخونه‌هاشون یکی یکی تعطیل شده و بعضا به طویله گوسفندان تبدیل شده.
به قول توماس ساول اقتصاددان:
“هنگامی که یک فرد مخفیانه به پولی دستبرد می‌زند آن را چه می‌نامید؟ دزدی. هنگامی که یک فرد با زور پولی را می‌گیرد آن را چه می‌نامید؟ راهزنی. هنگامی که یک سیاستمدار پول یکی را می‌گیرد و به کسی می‌دهد که احتمال می‌دهد به او رأی می‌دهد، آن‌ را چه می‌نامید؟ عدالت اجتماعی.”
استفاده فریبکاران و اصحاب سیاست از عبارت عدالت اجتماعی، بیشتر اوقات حکم اسب تروایی رو داره که مردم اونا رو به داخل دروازه‌های قدرت راه بدن و نتیجه راهیابی اسب تروا تقریبا همیشه فلاکت و بیچارگی و استبداد بوده…

اگر  ویدئو زیر را ببینید ما را خوشحال‌تر می‌کنید!
این ویدئو با همکاری رسانه اکوایران ساخته شده است.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

لینک کوتاه شده نوشتار:

https://bit.ly/44cNjXB

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

اقتصاد کینزی برای احمق ها*!

cafeliberal

در باب ژنرال

cafeliberal

اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا!

cafeliberal

امسال ایران کجای رقابت پذیری ایستاده است؟

cafeliberal

یاد گذشته: در مزایای وا دادن!

cafeliberal

فوبیای بوروکراسی

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید