یا للعجب! تا کنون در برابرِ تجاوز های جنسی، مزاحمت های به اصطلاح ناموسی، اذیت و آزار ها و زجر دادن ها و تحمیلِ یک زندگیِ سگی (قصد اهانت به این موجود نازنین را نذارم) توسط یک شوهر، دعوت به سکوت میشد و امروز برای کرونا!
من پس از اعلامِ مبتلا شدنم به ویروس کرونا تماس های متعددی از برخی از نزدیکان و اطرافیان من جمله شهرستان داشتم مبنی بر اینکه: تو که مبتلا به کرونا شده و بیماری ات را اعلام کرده ای باعث آبرو ریزی شده اي! آبروی خودت را برده ای!
جل الخالق! یک جامعه تا چه حد می تواند غرق در سنت های مضحک و اسیرِ دیگریِ مجهولی تحت عنوانِ می گویند باشد؟ پاسخ روشن است تا حد ظرفیتِ حماقت و بلاهت و جهالت و بی شعوری اش! هر چه بیشعورتر گرفتار تر در حرف و حدیثِ دیگران و دیگری! دیگری ای که هر بار یک سوژه ی نویی به عنوان ملاک (ملاک آبرو و بی آبرویی) بر می سازد! و هم اکنون، ملاکِ آبروداری و بی آبرویی، ابتلا به کرونا و اعلام نمودن یا نمودنش شده است!
باری، هیچ واکسن و هیچ دارو و درمانی برای جماعتِ احمق و کله قندی وجود ندارد جز فرار، چنانچه مولانا می گوید:
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها که ریخت!
باری کله-قند در کارخانه، با یک قالب خاصی تولید می شود، که طبقِ همان قالب، تمامیِ کله قند ها را نیز تولید کرده و بسته بندی می نمایند.
کله-قند هیچ اراده و اختیار و انتخاب و آگاهی و بالاخره هیچ سهمی در انتخابِ شکل و محتوا و ماهیتِ خود ندارد! حتی همین مفهومِ خود هم برای کله قند صدق نمی کند!
کله قند های دیگر نیز از روی همین قالب، به صورت قالبی ساخته و پرداخته می شوند، نوع ساخت، نحوه ی تولید، درون محتوا و … توسطِ دیگری تعیین می شود.
دقیقا افراد قالبی نیز چنین اند، در برابر هیچ پرسشی هیچ تردیدی، خود مستقلا نمی اندیشند! می روند تا از حاج آقا یا جدیدا آخوندهای پرفسوریِ کراوات دار یا از گعده ی سر کوچه پاسخ بگیرند و شک کننده و پرسشگر را رسوا نمایند!
اینها به تعبیر کانت در رساله ی روشنگری، موجوداتی «صغیر» و «نا بالغ» اند، خود جرات گام برداستن در ساحت اندیشه و حتی زندگیِ عینی و انضمامی را ندارند! لذا گاه به عبایِ حاج آقای نازنینِ-شان می چسبند و گاه به کراواتِ ریش-پورفسوری ها و شیش تیغ کرده ها!
القصه این ها علاوه بر اینکه هیچ وقت به بلوغ نمی رسند و از ولایتِ دیگری به در نمی آیند و جرات و جسارت و شهامتِ «طرح چرا» نمی یابند! بل همیشه در اسارتِ «می گویند» می لولند!
صغیر زاده می شوند، صغیر می مانند و صغیر هم می میرند! و از قضا معمولا هم، در راهِ آرمان هایی جان می دهند یا زندگیِ خود و نزدیکان یا آیندگان را به گند می کشند که در واقع فانتزی و تصویرِ پوچ و خیالینی بیش نبوده است!
ابوذرشریعتی
🆔 @aboozarshariati