32.8 C
تهران
سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ;ساعت: 17:27
کافه لیبرال

تناقضی که روشنفکران را رها نکرد!

‏۱- فضای آزاد که خود به خود بوجود نمی‌آید. فضای آزاد را باید بوجود آورد و از آن حراست نمود. در جوامعی مانند ایران که آزادی فردی، اجتماعی و سیاسی از درون سنتها و ساختارهای سنتی جامعه سربلند نکرده است، این دولت مستحکمِ مدرنِ ملی‌ست که می‌تواند فضای آزاد بوجود آورد و از آن حراست کند.

‏۲- فضایی که در آن دولت ملی وجود ندارد اساسا فضای آزاد نیست. چنین فضایی اگرچه در ابتدا آزاد بنظر می‌رسد اما بسرعت توسط نیروهایی که در جامعه دست بالاتر را دارند تصاحب می‌شود. قلدرها از نردبان آزادی بالا می‌روند، قدرت را در دست می‌گیرند، و اولین کاری که می‌کنند تعطیلی فضای آزاد است.

‏۳- روشنفکران ما در دهه۵۰ چنین درکی را نداشتند. شاه در سالهای انتهایی سلطنت‌اش تلاش کرد علاوه بر آزادی فردی و اجتماعی، فضای آزاد سیاسی را هم بوجود آورد. فضای آزاد بوجود آمد اما در آن فضا به تنها چیزی که حمله شد دولت ملی بود. نیرویی که عملا آن فضا را بوجود آورده و ضامن بقای آن بود.

‏۴- در نشریات آزاد سال۵۷ نه خبری از نقد دین بود، نه نقد چپ و نه نقد جریان روشنفکری. نه تنها اینها نقد نمی‌شدند بلکه به شکل حیرت‌انگیزی تقدیس می‌شدند. در آن فضا حتی نقد منطقی دولت پهلوی هم دیده نمی‌شود. نشریات پر است از مطالب زرد، از پرخاشهای بی‌مورد به نظام پهلوی و فقط نظام پهلوی.

‏۵- خمینی با عمامه سیاهی بر سر، در جایگاه مرجعی مذهبی برآمده از حوزه‌های علمیه، و سابقه‌ای واضح در مخالفت با حقوق برابر زنان و بهاییان و لغو نظام ارباب و رعیتی در راس مخالفان شاه ایستاده بود، و نه تنها در نشریات آزاد نیمه دوم سال ۵۷ مورد نقد جدی قرار نمی‌گرفت، بلکه تقدیس می‌شد.

‏۶- دولت ملی هم در ایران ضعیف و شکننده بود. دولت قویترین دستاورد مدرن ما بود، اما در مقایسه با روحانیت نوپا و شکننده بود. شاه وقتی که می‌خواست فضای آزاد بوجود آورد ۳۶سال بود که شاه ایران بود. اما حکومتش بدون ارتش یک سال هم دوام نیاورد. دولت بختیار بدون ارتش یک ساعت هم دوام نیاورد.

‏۷- آنچه دولت پهلوی را در مقابل جریاناتی نظیر خرداد۴۲ سرپا نگهداشت ارتش بود. شاه در یک فضای آزاد، در فضایی که ارتش در آن دخالتی ندارد، دستش به هیچ جا بند نبود. آن نیروی هویت ملی که در مشروطه شکوفا شده بود، علیرغم تلاش گسترده نظام پهلوی، وقتی به سالهای دهه۵۰ رسید بی‌جان و مرده بود.

‏۸- حمله روشنفکران چپ به ایران، به زبان فارسی، حتی به شاهنامه با درک این نکته بود که مشروعیت سیاسی برآمده از نیروی هویت ملی به حساب نظام پهلوی و دولت مدرن ملی ریخته می‌شود. و روشنفکری ما با تمام وجود به نبرد هویت ملی رفت تا این تنها نیروی مشروعیت‌بخش دولت مدرن ملی را هم نابود کند.

‏۹- چنین دولتی نمی‌توانست همه آن آزادی‌هایی که یک دولت مستحکم غربی به شهروندانش می‌دهد را در اختیار مردم قرار دهد. چون مردمی که در دل یک جامعه مذهبی از این آزادی‌ها بهره‌مند می‌شدند، حاضر نبودند نسبت به حفظ دولتی که این آزادیها را بوجود آورده و ضامن بقای آنهاست احساس مسئولیت کنند.

‏۱۰- روشنفکران ما اگر واقعا بدنبال برقراری دموکراسی بودند باید با دولت ملی همراه می‌شدند، نهادهای مدنی مدرن می ساختند و قدرتی که سلطنت به اختیار قصد داشت به جامعه بدهد را به این نهادها منتقل می‌کردند. نه اینکه دولت ملی را دشمن خویش تصورکنند و برای نابودیش با آخوندها هم پیمان شوند.

‏۱۱- تجربه جمهوری‌اسلامی به ما نشان داد که فضایی که در آن دولت مدرن ملی وجود ندارد چه جهنم ترسناکی‌ست. در این ۴۳ سال بیش از همه زنان، کودکان، اقوام، اقلیت‌های مذهبی و جنسی آسیب دیدند. همانهایی که روشنفکران ادعا می‌کردند با حمله به دولت ملی و نابودیش بدنبال دفاع از حقوق آنها هستند.

‏۱۲- ۴دهه بعد از انقلابی که تمام داشته‌های ما را برباد داد، ما در آستانه رخداد بزرگ دیگری هستیم. نسل جدید ایرانیان باید اهمیت برپایی دولت مدرن ملی و استحکام آن را از یاد نبرند. فراموش نکنند که این دولت مدرن ملی‌ست که می‌تواند فضای آزاد بوجود آورد و در مقابل قلدرها از آن حراست کند.

‏۱۳- ستون فقرات چنین دولتی هم در ابتدای امر چیزی جز گرایشی مداراجویانه از میهن‌دوستی نمی‌تواند باشد. از این رو حمله به هویت ملی عملا تلاشی‌ست برای نابود کردن تنها نیرویی که می‌تواند در برابر هویت مذهبی بایستد، دولت مدرن ملی بسازد، و در نهایت فضای آزاد اجتماعی و سیاسی را شکل دهد.

‏۱۴- انقلاب‌اسلامی و امت‌گرایی شیعی، ایران را بی‌دولت کرد. ما به احیای دولت مدرن ملی در ایران نیازمندیم. آنچه از تاریخ معاصر می‌شود آموخت این است که هر چقدر این دولت مدرن ملی‌ مستحکم‌تر شود، آزادی‌ها و امکانات بیشتری را می‌تواند در اختیار آسیب‌پذیرترین بخشهای جامعه ایران قرار دهد.

منبع: توییتر بامداد اعتماد

 

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

مصاحبه تکان دهنده دکتر محمدجواد عبدالهی در باره سد گتوند

cafeliberal

رقابت نامتقارن در بازار ازدواج

cafeliberal

آیا مدال‌آوری در المپیادها نشانه کیفیت نظام آموزشی ماست؟

cafeliberal

در جهان سوم، شعور ملت از دولت بیشتر است!

cafeliberal

ابتذالِ شر به تعبیرِ هانا آرنت

cafeliberal

از دیدگاه مکتب شیکاگو نقش دولت چه باید باشد؟

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید