… به جرأت میتوان ادعا کرد که از اواخر قرن نوزدهم تا حوالی نیمه دوم قرن بیستم، نظریه طبقاتی مارکس، جانمایه بسیاری از جنبشهای اجتماعی در سرتاسر جهان بود. اما دیری نپایید که تحولات تاریخی همچون موریانههایی سمج، به جان آن افتادند و آرامآرام آن را مضمحل ساختند. آن تصور ذاتباورانه از طبقات اجتماعی که روزگاری، یکی از دستآوردهای بدیع و برجسته مارکسیسم بهشمار میرفت و جایگاه ویژهای را در تحلیلهای اجتماعی کسب کرده بود، منزلت پیشین خود را از دست داد و حتا بسیاری از مارکسیستهای جهان نیز آن را ناتوان از تحلیل امور جامعه دانستند و بر ناکارآمدی آن گواهی دادند …
… دعاوی مبتنی بر رشد نیروهای مولده، به تقریب در هیچ تجربهی تاریخی مشاهده نشده است. از یک سو در طول تاریخ، ادواری طولانی و چندصد ساله را سراغ داریم که «مناسبات اجتماعی تولید» مانعی بر سر راه رشد نیروهای مولد بودهاند و هیچ تحول اجتماعیای در آن ایام رخ نداده است.
از سوی دیگر، تحولات اجتماعی متعددی را سراغ داریم که پیش از رشد کافی نیروهای مولده ظهور یافتهاند. نیروهای مولده در روسیه، چین، کوبا، کره شمالی، و نظایر آنها، بسیار عقبماندهتر از نیروهای مولده در کشورهایی نظیر انگلستان، آلمان و آمریکا بودند. درحالیکه مارکس به صراحت تأکید داشت که: «هیچ صورتبندی اجتماعی از بین نمیرود مگر آنکه تمامی نیروهای مولدی که در آن صورتبندی برای تکاملشان جا وجود دارد، تکامل یافته باشند؛ و هرگز مناسبات تولیدی عالیتر جدیدی به جای مناسبات تولیدیِ کهنه نمینشیند مگر آنکه شرایط مادیِ موجودیت آن در زهدانِ جامعهی کهنه پرورش یافته باشد». وانگهی، حتا سوسیالیستی شدن کشورهایی مانند آلمان شرقی، لهستان، چکسلواکی، بلغارستان، مجارستان، آلبانی و یوگسلاوی در قرن بیستم، ناخواسته و صرفاً متأثر از تقسیمبندی این مناطق میان فاتحان جنگ جهانی دوم بود و ارتباطی با تئوری رشد نیروهای مولده نداشت …

… طی چند دهه اخیر، برخی از متفکران چپ (سوبژکتیویستها) نظیر اورسلا هیوز، اریک اُلین رایت، دیوید گروسکی، گابریلا گالسکو، ریچارد برین، جان گُلدتورپ، جرالد آلن کوهن، الیوت بی. واینینگر، رزماری کرامپتون، آنتونیو نگری، مایکل هاردت، ماریو ترونتی و جان هالووی، احیای تحلیل طبقاتی یا بازنگری در آن مفاهیم را در دستور کار خود قرار دادهاند و برخی دیگر از اندیشمندان چپ (اُبژکتیویستها) نه تنها تحلیل طبقاتی را شایان بازسازی نمیدانند، بلکه در تعارض با فهم سوبژکتیویستی از مارکسیسم، اساساً دیگر طبقه کارگر را سوژه تحولات اجتماعی آینده بازنمیشناسند …
✍️ شهرام اتفاق