19.9 C
تهران
یکشنبه 6 فروردین 1402 ;ساعت: 21:41
کافه لیبرال

فروپاشی «نظریه طبقاتی مارکس»

… به جرأت می‏توان ادعا کرد که از اواخر قرن نوزدهم تا حوالی نیمه دوم قرن بیستم، نظریه طبقاتی مارکس، جان‎مایه بسیاری از جنبش‎های اجتماعی در سرتاسر جهان بود. اما دیری نپایید که تحولات تاریخی همچون موریانه‎هایی سمج، به جان آن افتادند و آرام‎آرام آن را مضمحل ساختند. آن تصور ذات‎باورانه‎ از طبقات اجتماعی که روزگاری، یکی از دست‏آوردهای بدیع و برجسته‎ مارکسیسم به‎شمار می‏رفت و جایگاه ویژه‏ای را در تحلیل‎های اجتماعی کسب کرده بود، منزلت پیشین خود را از دست داد و حتا بسیاری از مارکسیست‎های جهان نیز آن را ناتوان از تحلیل امور جامعه ‏دانستند و بر ناکارآمدی آن گواهی دادند …

… دعاوی مبتنی بر رشد نیروهای مولده، به تقریب در هیچ تجربه‏ی تاریخی مشاهده نشده است. از یک سو در طول تاریخ، ادواری طولانی و چندصد ساله را سراغ داریم که «مناسبات اجتماعی تولید» مانعی بر سر راه رشد نیروهای مولد بوده‏اند و هیچ‎ تحول اجتماعی‎ای در آن ایام رخ نداده است.

از سوی دیگر، تحولات اجتماعی متعددی را سراغ داریم که پیش از رشد کافی نیروهای مولده ظهور یافته‎اند. نیروهای مولده در روسیه، چین، کوبا، کره شمالی، و نظایر آن‎ها، بسیار عقب‎مانده‏تر از نیروهای مولده در کشورهایی نظیر انگلستان، آلمان و آمریکا بودند. درحالی‌که مارکس به صراحت تأکید داشت که: «هیچ صورت‎بندی اجتماعی از بین نمی‎رود مگر آنکه تمامی نیروهای مولدی که در آن صورت‏بندی برای تکامل‏شان جا وجود دارد، تکامل یافته باشند؛ و هرگز مناسبات تولیدی عالی‏تر جدیدی به جای مناسبات تولیدیِ کهنه نمی‎نشیند مگر آن‎که شرایط مادیِ موجودیت آن در زهدانِ جامعه‏ی کهنه پرورش یافته باشد». وانگهی، حتا سوسیالیستی شدن کشورهایی مانند آلمان شرقی، لهستان، چکسلواکی، بلغارستان، مجارستان، آلبانی و یوگسلاوی در قرن بیستم، ناخواسته و صرفاً متأثر از تقسیم‎بندی این مناطق میان فاتحان جنگ جهانی دوم بود و ارتباطی با تئوری رشد نیروهای مولده نداشت …

شهرام اتفاق
شهرام اتفاق

… طی چند دهه اخیر، برخی از متفکران چپ (سوبژکتیویست‎ها) نظیر اورسلا هیوز،  اریک اُلین رایت،  دیوید گروسکی،  گابریلا گالسکو، ریچارد برین،  جان گُلدتورپ،  جرالد آلن کوهن،  الیوت بی. واینینگر،  رزماری کرامپتون،  آنتونیو نگری،  مایکل هاردت،  ماریو ترونتی  و جان هالووی،  احیای تحلیل طبقاتی یا بازنگری در آن مفاهیم را در دستور کار خود قرار داده‎اند و برخی دیگر از اندیشمندان چپ (اُبژکتیویست‎ها) نه تنها تحلیل طبقاتی را شایان بازسازی نمی‎دانند، بلکه در تعارض با فهم سوبژکتیویستی از مارکسیسم، اساساً دیگر طبقه‎ کارگر را سوژه تحولات اجتماعی آینده بازنمی‏شناسند …

✍️ شهرام اتفاق

 

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

نابازار انرژی در ایران

cafeliberal

هفت روایت درباره جنبش

cafeliberal

نقد اکوسوسیالیسم

cafeliberal

«اقتصاد بی کفایت دولتی» ناتوان در تامین همزمان برق و هوای پاک

cafeliberal

پیشینه ظهور مفهوم اقتصاد سبز

cafeliberal

بحران محیط زیست: سرمایه داری یا سوسیالیسم ؟!

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید