19.9 C
تهران
سه‌شنبه 4 مهر 1402 ;ساعت: 06:20
کافه لیبرال
Image default

کتاب صوتی: خدایان تشنه اند، نویسنده:  آناتول فرانس

خدایان تشنه اند، نویسنده:  آناتول فرانس

✔️این کتاب صوتی در شش فایل تقدیم میشود.

مترجم: کاظم عمادی

گوینده: مهرداد ضیایی

ناشر: امیرکبیر

ناشر صوتی: استودیوی نوین کتاب گویا

◼️معرفی و نقد کتاب

#رمان خدایان تشنه‌اند Les Dieux ont soif ، از معروفترین آثارِ “فرانس”به شمار می‌رود.

“خدایان تشنه اند” رمانی مهیب و تکان دهنده، دربارهٔ برخی وقایع بعد از انقلاب فرانسه می باشد، که در سال ۱۹۱۲ میلادی منتشر شده است.

تار و پود این اثر از انقلاب فرانسه ساخته شده که نویسنده به خوبی آن را شناخته، از دید خاص خود به آن نگریسته و برخي از نظریه‌های خود را درباره تاریخ و وضع بشر در آن گنجانده است.

اين كتاب به دليل مهارت “آناتول فرانس” در ساخت صحنه‌ها و دقت در عمق رويدادها و نفوذ به طرز فکر عصر حاضر، توجه به انعکاس اندیشه‌ها و حوادث , آداب و رسوم, محیط اجتماعی و همچنين نثر شیوای خود، پیروزی‌ شگفت‌انگیزي به دست آورد.

“فرانس” نویسنده‌ با هوشی بود. وی با ذهنی قاطع، ادراکی قوی و استعدادی عمیق در طنز گویی و از سوي ديگر، با فرهنگی شگفت‌انگیز و قلبی حساس در برابر بی‌عدالتی‌ها، فارغ از هرگونه جریان زیبائی‌شناسی عصر خود، قالب خاصي از نثر و نظم زبان فرانسه را به وجود آورد و در صدد حفظ قواعد انشاء و دستور زبان و شیوه نگارش قرن هجدهم بود.

آناتول فرانس که «سلطان نثر»خوانده شده ، در نثرِ خود، هر کلمه همچون نگینی بر جای خود نشسته است.

هجو پردازی او در میان ِ گرمی شاعرانه و عشق به زیبایی کلام، لطفی خاص می‌یابد و طنزها و انتقادهای او به دليل محبت و دلسوزی برای عالم بشریت، دلپذیر می‌گردد.

شاید بد نباشد قبل از خواندن کتاب به پیشینه نویسنده در رابطه با پدیدۀ “انقلاب” توجه شود. “فرانس” مدام به انقلاب می‌اندیشید. پدرش از نگهبانان شارل دهم بود که با وقوع انقلاب ۱۸۳۰ از ارتش رانده شد. خود او نیز در انقلاب ۱۸۴۸ چهارساله بود، در تمام دوران کودکی و نوجوانی ناگزیر تاثیر فرازونشیب سیاسی کشور را در زندگی فردی و اجتماعی دیده بود. پیش از سی سالگی نیز کشتار خونین کمون ۱۸۷۱ را شاهد بود. همچنین پدرش در کار فروش کتاب‌های مربوط به انقلاب کبیر شهرت داشت. بنابراین به طور کلی اغراق نیست اگر او را از خبرگان مسائل “انقلاب کبیر” بدانیم.ماجرای رمان “خدایان تشنه‌اند” در بستری خاص و پر التهاب پس از “انقلاب کبیر فرانسه” می‌گذرد.

“فرانس” با اینکه این کتاب را به سرعت نوشته است، سبکی بسیار دقیق و جدی دارد و در جمع‌آوری اسناد و مدارک مورد استناد خود بسیار کار کرده است و با وجود آشنایی کامل با تاریخ دوره انقلاب، سالنامه‌ای برای خود درست کرده است که حوادث تاریخی مربوط به داستان خود را روز به روز در آن یادداشت می‌کند.

منظور اصلی از نوشتن این کتاب نمایاندن برخی عقاید است که آناتول فرانس درباره تاریخ و سرنوشت بشر داشت و قبلاً نیز در داستان طنزآمیز دیگری به نام «جزیره پنگوئن ها» (۱۹۰۸) بیان کرده بود.

این رمان سرگذشت انقلابیونی را روایت می کند که پس از رسیدن به قدرت, خویی حیوانی به خود می گیرند و به نام #آزادی دست به هر جنایتی می زنند.

محور این رمان،به ماجرای یکی از انقلابیون فرانسوی یا به اصطلاح “یک همشهری پاکِ پاریسی”، به نام «اواریست گاملن» اختصاص دارد که پس از عضویت در هیئت منصفهٔ دادگاه انقلاب, دگردیسی یافته و به موجودی سفاک و خونخوار تبدیل می شود تا جائیکه حتی از صدور حکم اعدام برای خواهرش نیز ابایی ندارد.

شخصیت اصلی کتاب، “اواریست گاملن”، جوانی ساده و نقاش است که در عین داشتن روحی طاغی، نظریاتی تعصب‌آمیز نسبت به انقلاب دارد.

“آناتول فرانس” در این رمان با سبک شیوا و طنزآمیز خود و با هزاران باریک‌بینی می‌خواهد نشان دهد که مردم در زمان بحران‌های سیاسی و اجتماعی از عظمت تاریخ غفلت می‌ورزند.

اما قصد دیگری هم دارد و آن اینکه از طریق قهرمانی که آفریده است، یعنی “اواریست گاملن”، می‌خواهد نشان دهد آنجا که آدمی خیال می‌کند حقیقت را در دست دارد، موجودی خونخوار و خشن می‌شود.

 

آناتول فرانس در این کتاب در قامت مردی رند و خوش‌مشرب و فیلسوف‌ مآب به نام “موریس بروتو” ظاهر می‌شود که تمام خصوصیات قهرمانان کتاب‌های او از قبیل رندی و لاابالی‌گری و بی‌قیدی و تمسخر و طعنه به اصول و مبادی معتقدات بشری و همچنین ترحم و شفقت نسبت به بدبختی‌ها و آلام انسانی را دارد. در واقع شخصیت ِ “بروتو” نمود تفکرات خود نویسنده در کتاب است و بخش‌های مربوط به “بروتو” جزء بهترین بخش‌های کتاب میباشد.

خدایان تشنه‌اند، روایت پاکسازی‌ها و کشتار و اعدام‌های پس از انقلاب فرانسه‌ است، روایتی از این واقعیت که انقلاب در نهایت فرزندان خودش را می‌بلعد! روایتی از انقلابیونی که پس از رسیدن به قدرت, خوی حیوانی به خود می‌گیرند و به‌ نام آزادی و عدالت دست به هر جنایتی می‌زنند، روایتی از اینکه تعصبات ِ مرامی و کورکورانه نسبت به یک ایدئولوژی، چطور می‌توانند از یک جوان ساده و میهن‌پرست و عدالت‌خواه، یک جلاد بسازند.

به طور کلی درونمایه اصلی کتاب، تعصبات مرامی و ایدئولوژی است. قهرمان کتاب می‌خواهد نشان دهد آن‌جا که آدمی خیال می‌کند حقیقت را در دست دارد، موجودی خوانخوار و خشن می‌شود.

✔️به فرازهایی ماندگار از رمان #خدایان_تشنه_اند توجه بفرمایید:

▪️”من, خود, شیفتۀ خرد هستم، ولی تعصبی به آن ندارم. عقل راهنمای ما و چراغ راه ماست، ولی اگر از عقل خدایی بسازید، کورتان می‌کند و شما را به‌راه خطا و جنایت می‌کشاند.”

▪️”الهیون و حکمایی که خدا را آفریدگار طبیعت و معمار جهان قلمداد می‌کنند، او را به چشم ما نامعقول و سنگدل جلوه‌گر می‌سازند. چون از خدایان می‌ترسند، آنان را مهربان می‌خوانند. ولی ناگزیرند اعتراف کنند که خدایان به‌شیوه ظالمانه‌ای عمل می‌کنند. شرارتی به آن‌ها نسبت می‌دهند که در نزد انسان هم کم‌تر دیده می‌شود و، بدین‌ترتیب، کاری می‌کنند که بشر آنان را بپرستد، چرا که اگر نسل تیره‌روز ما از خدایان دادگر و نیکخواه هراسی نداشته باشد، دیگر آن‌ها را نخواهد پرستید و در برابر احسان آن‌ها سپاس بی‌ثمری ابراز نخواهد داشت. اگر برزخ و دوزخ را هم از خدایان بگیرند، خدایان دیگر بندگان بینوایی بیش نیستند.”

▪️”از دوره هومر تاکنون، جنون غریبی شاعران را مبتلا کرده که سرداران را بستایند. جنگ که هنر نیست. دو سرداری که با هم درگیر نبرد می‌شوند، اگرچه هر دو ابلهند، ولی به‌هرحال یکی از آن دو باید پیروز شود. منتظر روزی باشید که یکی از همین قداره‌بندها که اکنون به عرش اعلا می‌رسانید همه شما را چون لقمه‌ای ببلعد! در آن روز، این سردار واقعا خدا می‌شود، چرا که خدایان را از روی اشتها می‌شناسند”

▪️”این بازپرسی که هم‌اکنون با رندی از آنان بازجویی خواهد کرد، این دادستان زردنبویی که آن‌جا، در برابر میز کوچک خود، نشسته است و وسیله مرگ و بی‌آبرویی آنان را تدارک می‌بیند، این اعضای هیئت منصفه که هم‌اکنون دهان متهمین را خواهند بست و اجازه دفاع به ایشان نخواهند داد، حتی این تماشاگرانی که باران دشنام و ناسزا را بر سر آنان فرومی‌بارند، یعنی بازجو و هیئت منصفه و تماشاگران، تا همین چندی پیش در تمجید از فصاحت‌شان کف زده، هنرشان را ستوده و پاکدامنی آنان را ستایش کرده بودند. ولی حالا دیگر یادشان از همه این‌ها پاک شده بود.”

 

✔️این متن برگرفته شده است از:

دست نوشته هایی از محمدرضا تیموری از وبسایت:

mohamadrezateimouri.com

دیدگاهی از سیروس ذکاء درباب این کتاب از سایت کتاب نیوز:

ketabnews.com

یادداشتی از زهرا محبوبی در باب این کتاب از وبسایت فرهیختۀ کافه بوک:

kortlink.dk/27knv

پاره ایی مطالب دیگر از سایت فانوس:

fanuus.ir

 

 

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

کتاب صوتی: بوف کور، اثر صادق هدایت

cafeliberal

کتاب صوتی: خاطرات روسپیان سودازده من، اثر گابریل گارسیا مارکز

cafeliberal

کتاب صوتی+نسخه چاپی: کهن دیارا ، فرح دیبا پهلوی

cafeliberal

کتاب صوتی: سوگ سیاوش، نویسنده : شاهرخ مسکوب

cafeliberal

کتاب صوتی: حافظه نامحدود، کوین هورسلی

cafeliberal

کتاب صوتی تصویری ساپینس –  تاریخ مصور تولد انسان | نوشته یووال نوح هراری

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید