35.7 C
تهران
دوشنبه 15 خرداد 1402 ;ساعت: 17:34
کافه لیبرال

جواد طباطبايي, نظریه حزبی جامعه شناسی

ملت، دولت و حکومت قانون،. انتشارت مینوی خرد. 1398

📋بديهي است كه  ديانت ايدئولوژيكي، جز به مثابة نقيض «ناسيوناليسم»،‌ كه گمان مي‌شد ايدئولوژي سلطنت است،‌ نمي‌توانست تدوين شود. به اين اعتبار،‌ آل احمد و شريعتي،‌ به درجات متفاوتي،‌ تصوري از امر ملّي پيدا نكردند و كوشش كردند ديانت ايدئولوژيكي ــ يا ايدئولوژي ديني ــ خود را جانشين ناسيوناليسمي كنند كه به غلط گمان مي‌كردند ايدئولوژي حكومتي است. در واقع،‌ آن‌چه‌ در بحث‌هاي طرفداران ايدئولوژيكي كردن ديانت مغفول ماند وضع پيچيدة پديدار شدن ملّيت ايراني و ايران به عنوان ملّت بود. با انتشار درسنامة اميرحسين آريانپور، در نخستين سال‌هاي دهة چهل خورشيدي، و با درس‌هاي نويسندة آن كتاب، كه كانوني براي گرد آمدن همة ماركسيست‌هاي در حال استتار بود، و از آن پس اعضاي صفوف فشردة حزب توده و سازمان‌هاي چريكي را فراهم آوردند، جامعه‌شناسي به رشته‌اي تبديل شد كه همة ايدئولوژي‌هاي «مترقي» را در خود جمع كرده و پوشش داده بود. پيش از آن‌كه علي شريعتي، در ادامة نظرية غربزدگي آل احمد، روايت ايدئولوژيكي از ديانت را با نظري به همين جامعه‌شناسي «مترقي»، كه اينك در كشورهايي مانند فرانسه آراية ضد استعماري دهه‌هاي شصت سدة گذشته را نيز بر آن بسته بودند، عرضه كند، در شرايطي كه علوم اجتماعي سطحي دانشگاه تهران، كه به عنوان مثال جامعه‌شناسي يا علم‌الاجتماع يحييû مهدوي نمونه‌اي از آن به شمار مي‌آمد،  انحصار كرسي درس جامعه‌شناسي را داشت، در دانشگاهي كه، به تدريج، با بسته شدن درهاي حزب‌هاي سياسي، به خانة احزاب تبديل مي‌شد، جريان‌هايي كه بي‌شباهت به «سَلَفي‌هاي» آتي نبودند، ماركسيسم استتار كردة آل احمد راهي به سوي نوعي از ايدئولوژي پيكار باز كرده بود كه از مهم‌ترين مفردات آن مخالفت با فلسفة سياسي مشروطيت و تلقّي ايراني از ملّيت بود.  از ديدگاه تكوين امر «ملّي» و فهم ملّي از مواد تاريخ و انديشه در ايران، مي‌توان گفت كه دو دهة چهل و پنجاه نقطة اوج تصفية حساب با وجدان ملّي ايران نيز بود. در اين دوره، سلطنت با مشروطيت و امر ملّي يكي انگاشته شد و، از آن‌جا كه مخالفت با سلطنت اصل در فعاليت سياسي به شمار مي‌آمد، امر ملّيِ سلطنت‌طلبانه، و نيز مشروطيتي كه عين سلطنت بود، آماج تيرهاي پيكار همة سازمان‌هاي مخالف سلطنت قرار گرفت. «جامعه‌شناسيِ» مترقي، به عنوان آميزه‌اي از عناصري از علم جامعه‌شناسي و همة نظريه‌هاي ضد استعماري و ضد استبدادي، كه بخش مهمي از آن فرآوردة روشنفكران ترقي‌خواه كشورهاي استعماري، مانند فرانسه، بود و همين نظريه‌ها پژواكي نيز در نزد روشنفكران كشورهاي مستعمره پيدا مي‌كرد، ابزاري بود كه توضيح و توجيه اين وحدت سلطنت، مشروطيت و ملّيت را ممكن كرد، چنان‌كه، به عنوان مثال، با آريانپور جامعه‌شناس بودن، يا جامعه‌شناسي خواندن، عين پيكار با سلطنت نيز بود و، بدين سان، جامعه‌شناسي، بيشتر از آن‌كه علم جامعه باشد، به نظريه‌اي براي حزبي تمام‌عيار تبديل شد كه در نظر آريانپور حزب توده بود🖊

🔸 ملت، دولت و حکومت قانون،. انتشارت مینوی خرد. 1398

💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي

@javadtabatabai

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

فایل صوتی: مبانی نظریه مشروطه خواهی-دکتر جواد طباطبایی

cafeliberal

دیانت به مثابه امری ملی، جواد طباطبایی

cafeliberal

بدفهمی تمدن‌ها: مورد ایران، دکتر جواد طباطبایی

cafeliberal

دکتر جواد طباطبایی: ایران، ملتی واحد از اقوام غیرواحد

cafeliberal

جهل جامعه شناسانه / درباره بی‌ربطی نظریات فاشیسم،ناسیونالیسم و ایرانشهری / دکتر جواد طباطبایی

cafeliberal

در باره شیوۀ تاریخ‌نویسی ایدئولوژیک، دکتر جواد طباطبایی

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید