هر دم از این باغ بری میرسد!
خبردار شدیم وزارت علوم، تحقیات و فناوری، در تصمیمی عجیب بر آن شده است که زین پس تغییر رشتهٔ تحصیلی از طریق آزمون کارشناسی ارشد در کلیهٔ رشتهها و برای تمامی داوطلبان ممنوع، و مقرر شده است که این تصمیم از سال آینده اجرایی شود. به موجب این مصوبه، نه تنها امکان تغییر رشته بین گروههای مختلف منع شده است، بلکه تغییر رشته بین شاخههایی از علوم که بعضاً تا نود درصد همپوشانی دارند نیز به تشخیص مدیران خبرهٔ این وزارتخانه منع شده و افراد مکلفند برای پیگیری علاقه و استعداد خود مجدداً از کنکور مقطع کارشناسی شروع کرده و بهترین سالهای زندگیشان را برای یادگیری مفاهیمی سپری کنند که یا به موازات تحصیل در رشتهای دیگر آموختهاند، و یا به لطف استعداد و انگیزهٔ بالا، قادر بودند در بازهٔ زمانی محدودی خود را برای قبولی در مقطع کارشناسی ارشد رشتهٔ مورد علاقهٔ خود آماده نمایند.
تقریباً همگان اذعان دارند که اگرچه در میان کسانی که در همان رشتة مقطع کارشناسی خود ادامه تحصیل میدهند نیز افراد مستعد و توانمند بسیاری وجود دارد، اما وجه اشتراک تمامی کسانی که به ارادهٔ خود تغییر رشته داده و مسیری تازهای برای زندگی خود ترسیم میکنند، انگیزه، استعداد و پشتکار ویژهای است که آمار قبولی مقاطع ارشد و دکترا، آن هم در بهترین دانشگاههای کشور گواهی بر این مدعاست.
حضراتی که در تدوین این دستورالعمل نقش داشتهاند، منطقاً مدارج تحصیلی را تا پایان مقطع دکترا طی کرده و یحتمل عنوان هیئت علمی را نیز یدک میکشند، باید نیک بدانند که با این کارشان چه لطمهٔ جبرانناپذیری به کشور وارد میکنند. از یک سو، هزاران نفر دچار یأس و ناامیدی شده و تبعات بسیار مخربی بر نسلی از جامعة ایرانی خواهد گذاشت. از سوی دیگر، ضمن نقض حق انتخاب آزادانهٔ افراد، کشور را از داشتن استعدادهای ناب و بیبدیل در رشتههای مختلف، به ویژه در علوم انسانی محروم خواهد کرد. بر کسی پوشیده نیست که بیشترین آسیب این سیاستگذاری متوجه گروهی است که رشتههای علوم انسانی و اجتماعی را به عنوان مقصد خود برگزیدهاند. این در حالی است که به واسطة موج گستردة تغییر رشته از اوایل دههٔ ۹۰، شأن و اعتبار این شاخه از علوم، به اعلیترین شکل ممکن احیاء شده و نسلی از افراد هوشمند و باانگیزه در این شاخهٔ حساس از دایرهٔ دانش تعلیم یافتهاند.
با این اوصاف، عاملان این ضربهٔ ناگهانی به بدنهٔ جامعهٔ علمی کشور باید پاسخ دهند که چرا و چگونه بیش از نیمی از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد، فیالمثل در رشتة علوم سیاسی، حتی بدون یک ساعت حضور در کلاسهای کارشناسی این رشته، توانستهاند بهترین رتبههای کنکور آزمون ارشد را از آن خود کرده و از رقبای خود چه در این آزمون و چه در طول دوران تحصیل خود در مقاطع بالاتر پیشی بگیرند. اگر ایرادی به فرایند برگزاری آزمون سراسری وارد است، هماندیشی در رابطه با تغییراتی در این خصوص ضروری مینماید، و اگر ایراد کار در سادگی دروسی است که در مقطع کارشناسی این رشتهها تدریس میشود، چه بهتر آنکه در هر چه تخصصیتر شدن مباحث گام برداشته و فارغالتحصیلان کارشناسی تمامی رشتهها به چنان سطحی نائل آیند که کمتر رقیب نو رسیدهای بتواند کرسیهای مقاطع بالاتر این رشتهها را از آن خود کند. مضاف بر این، این سوال همچنان باقی است که چرا نباید برای تغییر رشته به کلاس هشتم و همنشینی با دانشآموزان ۱۵ ساله رجعت کنیم؟
باری!
فارغ از اینکه چه تغییری در این رابطه بایسته است، اجرای این قانون نباید افرادی را که بعضاً از چندین سال قبل سیر مطالعاتی خود را تغییر داده و وقت و هزینهٔ بسیاری را برای ساختن آیندهٔ ایدهآل خود مصروف داشتهاند، متأثر نماید.
در پایان، نگارندهٔ این سطور ضمن محکوم کردن این اقدام غیراصولی و البته غیرانسانی، خواهان الغای بیچون و چرای این مصوبه و دلجویی مسئولین ذیربط از کسانی است که از زمان انتشار این دستورالعمل، چشمی پر اشک و دلی پرخون ساختهاند.
✍️ فرزین رحیمی زنوز
➖ مشاور اتحادیهٔ انجمنهای علمی علوم سیاسی کل کشور
@LibertasFarzin