یکی از انتقادات مهم سوسیالیستها به نظام اقتصاد #بازار_آزاد، برچسبِ بیسامانی تولید است؛ یعنی وقتی تهیه نیارهای اقتصادی بهدست شرکتهای خصوصی انجام میشود، صرفا معطوف به سود شخصی تولیدکننده است؛ پس آنچه تولید میشود لزوما چیزی نیست که نیاز جامعه است.
بهتقریر #ماکس_وبر، [بیسامانی تولید در اقتصاد خصوصی وجود دارد] زیرا [اقتصاد خصوصی] بررسی نکرده که آیا سود شخصی کارفرمایان خصوصی در فروش محصولاتشان، بهعنوان روشی کاربرد دارد که تضمین کند کسانی که بهاین کالاها نیاز دارند، در واقع از طریق آنها تامین نیاز میشوند. (سوسیالیسم،ص۲۵)
پاسخ بازارگراها بهاین انتقاد البته قابل توجه است؛ از نگاه یک بازارگرا، در صورتی که بازار، آزاد باشد این مشکل بهخودی خود برطرف میشود، چراکه رقابتِ بدون دخالت دولت باید معطوف به جلب نظر مصرفکننده باشد.
بهسخن دیگر، بازار انسانها را بهدلیل نیاز متقابل بههم نرمخو میکند.
بهعقیده #میزس، در یک جامعه سرمایهداری، انسان معمولی مصرفکنندهای مقتدر است که نهایتا با خرید یا امتناع از خرید خود تعیین میکند که چه چیزی و با چه میزان کیفیتی باید ساخته شود. (ذهنیت ضدسرمایهداری، ص۱۹)
پیشنهاد میزس، در نهایت نکته جالبی دارد: بهافرادی که در مورد ناعادلانه بودن نظام بازار گلایه میکنند، تنها یک نصیحت میتوان کرد: اگر میخواهی بهثروت دست پیدا کنی، سعی کن عامه مردم را از راه ارائه کالاهایی ارزانتر خرسند کنی. (همان، ص۲۷)
پس اگر سوسیالیستها نگران تامین کالاهای مورد نیاز مردم هستند، باید بدانند اتفاقا آنچه تهدید تامین نیازهای جامعه است، مداخلات دولتی است، وگرنه هرچیزی که برای مردم مورد نیاز باشد و مطلوبیت/ارزش داشته باشد، در بازار تولید خواهد شد.
از آنجا که مطلوبیت نیز بهطور ذهنی مشخص میشود، تولید کالاهای مورد نیاز مردم توسط دولت ممتنع است، چون دولت نمیتواند همانند یک کارآفرین بهکشف نیازها یا علایق مردم از طریق نوآوری یا هرچیز دیگر دست یابد.
این نکتهای است که بازار را از دولت متمایز میکند.
حالا، چرا فکر میکنیم پیگیری سود شخصی نفعی برای اجتماع ندارد؟ #هایک پاسخ میدهد: ما همیشه فکر میکنیم که نیکوکاری عبارت است از برآورده کردن نیازهای مشخص اشخاص معین… در حالیکه عموما زمانی بیشترین خیر را بهدیگران میرسانیم که در جستجوی سود هستیم. (قانون، قانونگذاری و آزادی،ص۱۷۶)
بهقول آقای #غنینژاد، اگر خیر رساندن بهدیگران را ملاک عمل اخلاقی بدانیم، رفتار انسانها را در جامعه بزرگ از لحاظ نتیجه نهایی باید اخلاقیتر از جوامع ناکارآمد گذشته تلقی کنیم. (اقتصاد و عدالت اجتماعی، ص۲۳)
در نهایت، آنچه یک سوسیالیست را بهاین نتیجه غلط میرساند که پیگیری سود شخصی، رابطه مثبتی با تحقق نفع جمعی ندارد، این است که آن سوسیالیست درک درستی از بازار ندارد.
امیرحسین شکرآبی