◽️از مهمترین کارهای فریدمن در زمینه تورم، نقد منحنی فیلیپس بود. در سال ۱۹۵۸ اقتصاددانی به نام ویلیام فیلیپس همبستگی میان تورم بالا، بیکاری پایین و تورم پایین و بیکاری بالا پیدا کرد. او این ادعا را مطرح کرد که ما باید میان تورم و بیکاری بدهبستان کنیم. شما میتوانید با تورم بالا بیکاری پایین داشته باشید و برعکس. اعتقاد فیلیپس این بود که اگر دولت بخواهد بیکاری را کاهش دهد باید تورم را افزایش دهد. اما این مکانیسم چگونه کار میکند؟ اگر تورم بیشتر از افزایش دستمزدهاست، هزینه استخدام کمتر میشود و کارفرماها کارمندان بیشتری استخدام میکنند. اما فریدمن فهمید انتظارات نقش مهمی بازی میکنند.
در این ویدئو از موسسه فریزر با تورم واقعی و تورم مورد انتظار در نظرات فریدمن آشنا میشویم.
متن کامل ویدئو:
تورم واقعی و تورم مورد انتظار فریدمن و نقد منحنی فیلیپس.
فریدمن به این موضوع که تورم یا تغییر قیمتها چه تأثیری بر اقتصاد میگذارند علاقه زیادی داشت. یکی از مهمترین کارهای فریدمن در زمینه تورم، نقد منحنی فیلیپس بود. در سال ۱۹۵۸ اقتصاددانی به نام ویلیام فیلیپس، همبستگی میان تورم بالا، بیکاری پایین و تورم پایین و بیکاری بالا را پیدا کرد. او این ادعا را مطرح کرد که ما باید میان تورم و بیکاری بدهبستان کنیم. شما میتوانید با تورم بالا بیکاری پایین داشته باشید و برعکس.
دیدگاه بسیاری از اقتصاددانان بعد از فیلیپس این بود که میان این دو رابطه مکانیکی وجود دارد. اگر دولت میخواهد بیکاری را کاهش دهد، باید تورم را افزایش دهد. اما این فرایند چگونه کار میکند؟ اگر تورم بیشتر از افزایش دستمزدهاست، هزینه استخدام کمتر میشود و کارفرما کارمندان بیشتری استخدام میکند. اما فریدمن فهمید انتظارات نقش مهمی بازی میکنند.
آنا به دنبال افزایش حقوق خود است. او توقع دارد قیمتها هر سال ۵ درصد افزایش پیدا میکنند به همین دلیل به دنبال افزایش حقوقی حداقل ۵ درصدی است که مطمئن شود زندگی او بدتر نمیشود. فریدمن استدلال کرد که انتظارات باعث میشود هزینه استخدام برای کارفرما پایین نیاید. به همین دلیل بیکاری تغییر نکند. نکته مهم اما تورم پیشبینی نشده و غیرمنتظره است. در این حالت حقوق آنها از تورم عقب میماند.
فریدمن فهمید که این رابطه تنها زمانی شکل میگیرد که تورم مورد انتظار کمتر از تورم واقعی است و در طول زمان این انتظارات افزایش پیدا میکنند. فریدمن استدلال کرد سیاستهایی بر مبنای منحنی فیلیپس پایدار نیستند و درستی ادعای او در دهه ۷۰ و ۸۰ ثابت شد. در این دوره اقتصاد آمریکا بیکاری و تورم بالا همزمان با یکدیگر داشت. این ایده فریدمن باعث شد بانکهای مرکزی به مانند فدرال رزرو در آمریکا تمرکز خود را از بیکاری بردارند و فقط بر کنترل تورم متمرکز شوند. پیشنهاد فریدمن ارائه قوانینی شفافی بود که انتظارات صحیحی ایجاد میکرد. این ایده فریدمن بانکداری مرکزی را برای همیشه تغییر داد.

