✅ نظریه پنجرههای شکسته در جامعهشناسی خیلی خلاصه میگوید در جایی، محله یا منطقهای که شلختگی فضا، شکستگی در و پنجرهها، کثیف و نامنظم بودن ساختمانها و تار عنکبوت بستن دیوارها مشاهده شود، جرائم و آسیبهای اجتماعی محیط مساعدتر دارند؛ فضاهایی که فیلمهای پلیسی و تبهکاری هم در آنجا فیلمبرداری میشوند.
✅ آدمیان وارد مکان و منطقهای شوند که مثل کارخانهها و ساختمانهای قدیمی متروک باشد، تصور میکنند اینجا که نظمی برقرار نیست، امنیت و ثباتی نیست و خلاصه خود را برای بدترین رخدادها و کارها آماده میکنند. کسی در این مکانها دنبال تولید، سازندگی، عشق و آینده نمیگردد.
✅ گاه که نکات مثبتی درباره حکمرانی و سیاست در ایران میگویم یا امیدوارانه به دیدن نقاط قوت و تلاش برای ساختن، یا حتی به عمل ساده صرفهجویی در مصرف آب و انرژی دعوت میکنم، پاسخ مخاطب، بیش از هر چیز نظریه پنجرههای شکسته را به یاد میآورد.
✅ دست روی هر چیز که بگذاری و بخواهی یک نکته مثبت را یادآوری یا به برداشتن گامی کوتاه دعوت کنی، تاریخ سیاست، سیاستگذاری و حکمرانی انباشته از چنان ناکارآمدی، تصمیمهای غلط و اجراهای ضعیف است که به سرعت با پاسخی از این جنس مواجه میشوم: «گیریم که راست میگی، ولی اون کاراشون رو چی میگی؟!! اون فساد، اون گند که زدند، اونجا را که خراب کردند؟ اون را که… ؟!!»
✅ ذهن شهروندان به هزار دلیل – از جمله واقعیت ناکارآمدی و زندگی دشوار چند ده میلیون نفر و نمودهای آشکار تبعیض، بیعدالتی و نقض حقوق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهروندان – انباشته از تاریخ تلخ تصمیمهای غلط، وعدههای محقق نشده، سیاستهای موهومی، شعارهای غیرواقعی و… است و همه عین ساختمانهای متروک، دیوارهای نیمه ریخته، خیابانهای پر از چاله و پنجرههای شکسته ذهن مردم را انباشته کردهاند. سخن گفتن از هر نکته مثبت و امیدوارکنندهای یا دعوت به هر گامی رو به جلو، عین آویختن یک نقاشی هر قدر زیبا به دیوار همان ساختمان و خانههای متروک و تار عنکبوت گرفته است.
✅ بدبختی فقط «پنجرههای شکسته» سیاست و حکمرانی نیست – که همه حکمرانان کم و بیش دارند – بلکه نپذیرفتن اشتباهات، اصرار بر تکرار همان اشتباهات توسط نخبگان رسوب کرده، نشان ندادن هیچ علامتی دال بر عزم بر بازگرداندن آب رفته به جوی و اصرار بر خوب بودن همه گذشته، حال و آینده؛ شهروند را خشمگین میکند و ذهن او را حتی از دیدن همان یک نقاشی آویخته به دیوار بازمیدارد.
✅ آن کسی که جرأت کند در چنین فضایی از امید، تلاش، موفقیت کوچک و… بگوید، به سرعت انگ ریاکاری، دروغگویی، کاسبکاری و… میخورد و دیر یا زود، از پا میافتد و میشود کسی که در انبار کاه پی سوزن میگردد، با انبوه نگاه خلایق که عاقل اندر سفیه در او، دلسوزانه یا از سر نفرت، مینگرند.
✅ «پنجرههای شکسته» سیاست را حکمرانان باید به رسمیت بشناسند، تعمیر کنند و واقعیت و نمای دیگری از سیاست و حکمرانی ارائه دهند. گوش و چشم ذهن شهروندان اگر تاکنون برای شنیدن و دیدن باز مانده باشد، به سرعت رو به بسته شدن میرود.
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
@fazeli_mohammad