الماس ٢٤.٧قیراطی Graff pink در حراجی شهر ژنو به قیمت ٤٦میلیون دلار فروخته شد. این عدد بالاترین قیمت ثبت شده برای یک جواهر در یک حراجی است و بسیار بیش از ٢٤.٣میلیون دلاری است که در سال۲۰۰۸ برای الماس آبی ٣٥.٥٦قیراطی Wittelsbach هزینه کرده. در هیچ جای خبر، اشارهای به هزینههای ساخت این دو الماس نشده، با این حال تصور میکنم اگر هم کسی از هزینه ساخت مطلع باشد، این هزینهها در مقابل قیمت الماسها مقدار بسیارناچیز و قابل چشمپوشی باشد هفته قبل همراه همسرم به خرید کریسمس رفته بودم. یک آدم برفی پشت ویترین چشممان را گرفت، اما مدیر فروشگاه گفت که تمام آدم برفیها فروش رفته. همسرم پیشنهاد داد که همان آدم برفی پشت ویترین را ۵دلار کمتر از قیمتی که روی آن درج شده به ما بفروشند. فروشنده قبول کرد. این در حالیست که شاید آدم برفی پشت ویترین ۵ یا ۱۰دلار بیشتر از پکیجهای آمادهای که حالا تمام شده بود برای فروشگاه هزینه برداشته بود؛ چرا که یک ساعت نیروی کار برای باز و وصل کردن این آدم برفی صرف شده بود
دیشب هم در حال خرید بلیت بازی تیم بسکتبال نیوجرسینتز بودم این تیم ١٢دسامبر با لسآنجلس لیکرز بازی دارد. قیمت بلیت بسته به موقعیت در سالن بین ۲۴تا ۴۰۰دلار است. دو روز بعد که نیوجرزی پذیرای تیم فیلادلفیا خواهد بود، قیمت بلیت بین ١ تا ١٥٠دلار خواهدبود. بدین ترتیب تفاوت قیمت بین صندلیهای مشابه در این دو مسابقه از ٢.٥برابر برای بهترین صندلیها تا ۲۴برابر برای ارزانترین صندلیها است. احتمالا هزینه متوسط مالی برگزاری یک مسابقه بسکتبال برای هر دوی این مسابقات مشابه هم است اما با وجود بیشمار مثالهایی از این دست بیشتر مردم هزینههای تولید را عامل اساسی برآورد قیمت محسوب میکنند ضمنا آنها معتقدند که اگر قیمتها خیلی با هزینهها فاصله دارند، یا نتیجه فریب قیمتی است، یا انحصار یا یک سری طرح خبیثانه که از طرف تولیدکنندگان اجرا میشود. اما همانطور که کارل منگر، موسس مکتب اتریش ١٥٠ سال پیش توضیح میدهد، بین هزینههایی که قبلا در طول ساخت یک کالا انجام گرفته و تعیین قیمت فعلی آن هیچ ارتباطی وجود ندارد. قیمت بازاری یک کالا، منحصرا به ارزیابی نسبی خریدار و فروشنده از پول، کالا و همچنین تعداد واحدهای موجود از آن کالا در بازار بستگی دارد. اعداد و ارقام مربوط به پولی که برای نیروی کار و دیگر عوامل تولید کالا صرف شده هیچ دخلی به مقدار پولی که افراد مایلند برای خرید یک واحد از آن کالا بپردازند ندارد منگر حتی فراتر از این، نشان میدهد این دقیقا قیمتهای فروش یک کالا است که هزینههای تولید آن را تعیین میکند. او با استفاده از مثال توتون توضیح میدهد که اگر افراد بطور کامل میلشان را نسبت به مصرف تنباکو از دست بدهند، نه تنها قیمت سیگار و پیپ به صفر خواهدرسید، بلکه قیمت توتون خام و ماشینهای خاصی که برای تولید کالاهایی مثل سیگار استفاده میشوند هر چقدر هم که برای ساختشان هزینه شده باشد بیشتر از صفر نخواهدبود
بنظر منگر، مرجع اصلی ارزش هر چیز تلاش بیپایان انسانها برای استفاده از منابع کمیاب و پولشان بمنظور بهبود سطح رفاه زندگیشان است که از طریق تعامل با افراد دیگر در بازار برای رسیدن به اهداف و امیال اصلیشان و با چشمپوشی از خواستههای غیرضروریتر پدید میآید. قیمتهای بازاری و هزینههای تولیدی که ما مشاهده میکنیم جلوهای عینی از این جنگ کمیابی در درون روح انسان است. کالاهای امروز یا آیندهای که باید قربانی کنیم یا فرصتهایی که باید از آنها چشمپوشی کنیم تنها«هزینههای فرصت» مرتبط با آن چیزی است که میخریم. این چشمپوشیها و صرفنظرهای بیواسطه و ذهنی هزینههایی هستند که تصمیمات ما را در مورد خرید یا عدم خرید و به تبع آن قیمتهای پرداختی ما در شرایط گوناگون تعیین میکنند و نه یک سری ارقام و اعداد از پولهایی که یک فرد به دیگری برای انجام یک کار تولیدی در ماه یا سال پیش پرداخت کرده جریان اصلی اقتصاد تئوری قیمت اتریشی را «افراطی» و«یکطرفه» میداند که بیش از حد روی ارزش ذهنی تاکید دارد و هزینههای تولید را نادیده میگیرد، اما دقیقا همین یکطرفه بودن نظریه اتریشی است که با تجربه بازاری ما هماهنگی دارد. آدم برفی پشت ویترین با هزینه بیشتر، با قیمتی کمتر از نمونه بسته بندی شده آن به فروش میرسد. چون بیشتر خریداران اولی را «استفاده شده» و بیارزشتر میدانند آنها اهمیتی به نیروی کار صرف شده نمیدهند قوانین ارزش و قیمت کشف شده توسط منگر، جهانشمول و نامتغیرند. این قوانین صحیح هستند و همه جا در همه زمان کابرد دارند، تا وقتیکه انسان بصورت خودآگاه برای اصلاح سطح رفاهش با استفاده از زمان، انرژی، پول و منابع مادی کمیابش دنبال مهمترین اهداف خویش باشد
حال اجازه دهید به اینترنت برگردم شاید بلیتهای فروش نرفته تیم فیلادلفیا به کمتر از 1دلار رسیده باشد!
@FreemarketEconomy