منظور از چپ سیاسیمحور، مواضع و بیانیههای عموماً حزبی جریان چپ مارکسیستی ایران و مواضع چهرههای فعال سیاسی آن است.
در اینجا چپ به عنوان یک نیروی سیاسی و حزبی در برابر سایر نیروها و دولت، به تبع از ایدئولوژی لنینی – استالینی بر چندپارگی هویت ملی در ایران و چند ملیتیبودن آن تأکید دارد.
تبعیّت جریان چپ حزبی ایران از حزب مادر در اتحاد شوروی و سیاستهای آن در این موضعگیری تأثیر داشته است. برای نمونه میتوان به این نکته اشاره کرد که احتمالاً علت مطرحنشدن مسئله ملیت و ملتها در ایران در کنگره نخست حزب کمونیست ایران در ۱٩۲۰ و طرح آن در کنگرهی دوم حزب در ۱٩۲۷، رویدادها و سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی بوده باشد.
حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی با برپایی کنگره ملل شرق در باکو در ۱٩۲۰، برای جذب طرفداران بیشتر به اتحاد شوروی و کمونیسم، سیاست خود را بر حق ملل برای تعیین سرنوشت خود استوار ساخت.
دعوت بسیاری از گروههای قومی در آسیا و آفریقا و خاورمیانه به کنگره باکو و حمایت از خودمختاری و استقلال آنها در همین راستا صورت گرفت. تأکید حزب کمونیست ایران بر مسئله ملیتها نیز در همین راستا قابل تحلیل است.
حزب کمونیست ایران بر «شعار حق ملل ایران بر استقلال کامل خود، حتی تا مجزاشدن از حکومت مرکزی» تأکید کرد.
حزب تودهی ایران نیز به همینگونه بر مسئلهی چندملیتیبودن ایران، تأکید میورزید.
در برنامه و مرامنامهی حزب در ۱۳۴٩ آمده بود که «ایران دولتی است متشکل از ملیتهای متعدد که بهواسطهی ویژگیهای مشترک زیادی به هم میپیوندند … حزب توده به تقویت پیوندهای میان ملیتهای متعدد علاقهمند است».
براساس همین دیدگاه بود که حزب از شناسایی حق خودگردانی ملی ملیتهای ایرانی حمایت کرد.
حمید احمدی، بنیادهای هویت ملی ایرانی: چهارچوب نظری هویت ملی شهروندمحور، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸۸، صص ۱۷۶ و ۱۷۷
@HistoryofIran_Official