7 C
تهران
چهارشنبه 2 فروردین 1402 ;ساعت: 16:36
کافه لیبرال

از مصائب خاورمیانه ای بودن!

شادروان داریوش همایون با تیزبینی خاص خود توصیفی از آنچه هستیم را طرح می کند؛ راه حل پیشرفت ما در ایران ما آگاهی به این “هویت” ضد توسعه و تلاش برای غلبه بر آنست:

“خاورميانه بيش از يک اصطلاح مبهم جغرافيائی، و مانند جهان سوم يک ‏حالت ذهنی است. خاور ميانه ای اگر مسلمان و عرب هم نباشد به غرب ستيزی، بويژه امريکا ستيزی و يهود ‏ستيزی که بر آن سرپوش ضد صهيونيسم می گذارند شناخته است. او اگر هم انگشتی برضد غرب تکان ندهد از ‏تاريخ خود ــ تاريخی که مانند همه جهان بينی او “سوبژکتيو و گزينشی است ــ احساس دشمنی با غرب را ‏آموخته است. کشاکش فلسطين و اسرائيل که کهن ترين و پيچيده ترين کشاکش جهان است او را يک سويه و ‏يک پارچه ضد اسرائيلی و تقريبا بنا بر تعريف، ضد يهودی کرده است. حالت مظلوم و قربانی جهان سومی اش ‏با احساس مظلوميت و قربانی بودن اسلامی و خاور ميانه ای تقويت شده است. او هيچ مسئوليتی ندارد و از ‏بابت شوربختی خود طلبکار ديگران است. اروپا، غرب، امريکا، شرکتهای چند مليتی، امپرياليسم، سرمايه ‏داری و اکنون جهانگرائی، مسئول گرفتاريهای اويند ــ اگر چه آن گرفتاريها و ريشه های شان به سده های پيش ‏برگردد. هر رويدادی در جهان، بويژه اگر فاجعه آميز باشد، به دست و اشاره آنهاست.(چند در صد مردم در ‏خاور ميانه ۱۱ سپتامبر را توطئه خود امريکا نمی دانند و به اصالت نوار فاتحانه بن لادن باور دارند؟) طبع ‏آسان پسند خاور ميانه ای رفتن به ژرفا و رسيدن به بلندا را دشوار، اگر نه ناممکن ، می سازد.‏”

“خاور ميانه را می بايد به شکست خوردگانی واگذاشت که در هر شکست دلايل تازه را برای چسبيدن به ‏عوامل اصلی شکستهای خود می يابند. خاور ميانه وزنه ای بر بال پرواز ماست و هيچ چيز برای عرضه کردن ‏به ما ندارد. يک گنداب واقعی فرهنگی و سياسی است که بايد پای مان را از آن بيرون بکشيم. خاور ميانه را، ‏چنانکه بقيه جهان سوم را،  می بايد شناخت و با آن رابطه درست داشت  ولی راه  ما از همه آنها جداست.  ايران ‏فردا  را هم امروز می بايد باز ساخت … پرده تابوها را می بايد دريد و از حمله کهنه انديشان نهراسيد.‏”

چرا باید از گنداب خاورمیانه بیرون بیاییم؟

شادروان داریوش همایون زمانی گفته بود:

“آينده ملت ما اگر قرار است بهتر از اکنونش باشد در بيرون آمدن از اين دنيا هاست: پشت کردن به جهان ‏سوم، بيرون زدن از خاور ميانه، فراموش کردن اسلام به عنوان يک شيوه زندگی و نه يک رابطه شخصی با ‏آفريننده جهان. ما می بايد اروپائی و جهان اولی بشويم زيرا در اصل چيزی از آنها کم نداريم. ايرانی هر جا ‏باشد به محض آنکه به ابزارهای فرهنگی غرب دست می يابد خود را به غربيان می رساند. ما از جهان سومی ‏های ديگر سبکبار تريم. تجربه ميليونها ايرانی مهاجر و تبعيدی در دو دهه گذشته اين را ثابت کرد.‏

‏ جهان اسلامی هيچگاه جهان ما نبوده است، آنگونه که برای عربهاست. ما همواره ايرانی مانده ايم و نه آن ‏دويست سال تاراج و کشتار و ويرانی سيستماتيک را برای نابود کردن عنصر ايرانی فراموش کرده ایم و نه هزار ‏پانصد سال بزرگی پيش از آن را. اسلام دین بسياری از ما هست ولی موجوديت ما نيست. ما با عربها بيش از ‏اينها تفاوت داريم. موضوع برتری و فروتری نيست. موضوع، تفاوتی است که ۱۴۰۰ سال اسلام نتوانسته ‏است آن را بزدايد.‏”

حرف مرد فرهیخته اینست؛ ضعف هایت را بشناس و دلیری دانستن داشته باش؛ بیرون آمدن از صغارت خودخواسته کار ساده ای نیست. والله اعلم.

کانال راهبرد

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

سلطان واکسن

cafeliberal

یادی از دو خرداد: چپ های خجالتی موسوم به “اصلاح طلب”!

cafeliberal

در باب وطن پرستی صحیح!

cafeliberal

دوراهی سرنوشت

cafeliberal

در باب ناسزایی که خیلی ها معنی اش را نمی دانند!

cafeliberal

معرفی کتاب: اقتصاد اتریشی، آشنایی با مکتب بازار+ویدئو

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید