🖋سیستمی که به بهترین نحو تضمین میکند که منابع با بیشترین کارایی بکار گرفته شوند، سرمایه داری بازار آزاد است. سیستمی که بر اساس حقوق مالکیت خصوصی قابل انتقال، آزادی قرارداد، حکومت قانون و حاکمیت مصرف کننده است
🖋حاکمیت مصرف کننده به معنی حق هر مصرفکننده است تا پول خود را آنچنان که خودش مناسب میداند خرج کند و اقتصاد در جهت رضایت مصرفکنندگان و نه تولیدکنندگان حرکت کند. تولیدکنندگان شامل کارآفرینان، سرمایهگذاران، کسبوکارها و کارگران، خودشان هدف نیستند بلکه ابزار هستند و فعالیتهایشان تنها تا جایی ارزشمند است که محصولاتی را تولید کنند که مصرفکنندگان آنها را انتخاب کنند
🌐اگر مصرفکنندگان الگوهای مخارج خود را تغییر دهند، تولیدکنندگان نیز باید برای انطباق با مخارج مصرفکنندگان، تغییر کنند. البته حداکثر آزادی ممکن برای مصرف کننده مستلزم آزادی کسب وکارهاست تا برای ارضای نیازهای مصرف کنندگان رقابت و شیوه های مختلف کسب سود را آزمایش کنند
🌐هر فرد تنها از یک یا دو کسب وکار درآمد دارد ولی بعنوان مصرف کننده، مشتری هزاران کسب وکار است لذا تغییر مثلا 20% در قیمت یک کالا تاثیر بسیار کمی بر معیشت مصرف کننده دارد اما معیشت تولیدکننده را زیر و رو میکند بنابراین حساسیت بالای مردم بعنوان تولیدکننده بمنافع خودشان و بی توجهی آنها بعنوان مصرف کننده به منافعشان، سبب میشود سیاستمداران در کشورهای دموکرات، سیاستهایی اعمال کنند که از منافع تولیدکنندگان(از جمله کارگران) در برابر رقابت در بازار محافظت میکنند اینچنین حفاظتی سرمایه داری رفاقتی را ارتقا میبخشد
🌐لازمهٔ حمایت دولت از کشاورزان گندم، اینست که آزادی مصرف کنندگان برای خرید مثلا نان جو، محدود شود یا مالیاتهای تنبیهی بر تولیدکنندگان دیگر (مثلا کشاورزان جو) با هدف کاهش تولید و افزایش قیمت جو اعمال شود یا محدودیتهایی بر واردات گندم و جو به ضرر آزادی مصرف کنندگان اعمال شود هر سیاستی که دولت برای حفاظت از کشاورزان گندم در مقابل پیامدهای انتخابهای اختیاری مصرفکنندگان به کار گیرد، به هزینه دیگران و با کاهش آزادی دیگران است. در نتیجه کشاورزان گندم به مقدار قابل ملاحظهای ثروتمندتر میشوند اما زیان وارد آمده به بقیه، به حدی کم خواهد بود که ممکن است نادیده گرفته شود
🌐سیاستمداران، تمجید و رای کشاورزان گندم را دریافت خواهند کرد؛ بدون اینکه به رای آنها از طرف بقیه زیانی وارد شود. پس سیاستمداران این روش جذب آرا با حفاظت از گروههای خاص بیشتر در برابر رقابت در بازار را جذاب خواهند یافت با ادامه دادن دولت به مستثنی کردن تولیدکنندگان بیشتر و بیشتر (مثلا کارگران فولادو…) از قوانین بازار- هزینههای چنین حفاظتی افزایش مییابد و کاهش رشد اقتصادی برای عموم مردم آشکار میشود
✅علاوه براین اولا آن تولیدکنندگانی که هنوز چنین حفاظتی را دریافت نکردهاند، بهطور قابل درکی احساس میکنند که دولت به صورت ناعادلانه با آنها برخورد کرده است، دوما هرچه تعداد تولیدکنندگانی که در مقابل قسمت پاییندستی رقابت اقتصادی محافظت میشوند بیشتر شود، تاثیر منفی آن حفاظت نیز بر مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نسبتا کمی که هنوز آن حفاظت را دریافت نکردهاند، بیشتر میشود. سوما ادامه این روند، منجر به گسترش حوزه اعمال قدرت دولت میشود تا جاییکه آزادی عمل اندکی برای افراد باقی میماند و هایک این گرداب مداخله را «سنگفرش کردن راه بردگی» مینامد
🌐هر زمان که محصول جدیدی اختراع میشود که فروش محصولات فعلی را تهدید میکند صاحبان کارخانه های فعلی و کارگرانشان زیان میبینند این فرایند برای هر تغییر اقتصادی صادق است واردات جدید و ارزان از خارج، تهدید تولید داخلی است، فناوری های جایگزین نیروی کار، گروهی از کارگران را تهدید میکند، تغییرات جمعیتی مثلا باعث کاهش تقاضای کالسکه و پرستار بچه و افزایش تقاضای ویلچر و جراحی قلب میشود تغییر در ذائقه مصرف کننده باعث کاهش درآمد عده ای و افزایش درآمد برخی دیگر میشود(مثلا چند سال قبل رژیم اتکینز مد شد و باعث انتقال تقاضا از نان و آبجو بسمت مرغ و گوشت شد)
🔚دولتی که با ارادهای مصمم متعهد میشود تا از مردم (درمقام تولیدکننده) در مقابل همه تغییرات پاییندستی اقتصاد محافظت کند، تقریبا نیازمند قدرتی نامحدود برای تنظیم و کنترل اقتصاد و گرفتن مالیات است. متاسفانه به دلیل اینکه رشد اقتصادی همان تغییر اقتصادی است که نیازمند انتقال موقتی و دردناک منابع و کارگران از صنایع قدیمیتری که دیگر سودآور نیستند به صنایع جدیدتر است، جلوگیری از تمام کاهشها در درآمدها، باعث توقف رشد اقتصاد و ساکن شدن اقتصاد و نهایتا مرگ آن میشود. پس انتهای این راه نه تنها بندگی(قرارداشتن تحت حکمرانی دولت بی اندازه قدرتمند) بلکه فقر گسترده است