اختصاص اولیهٔ منابع ناشناخته توسط یک شخص، همانطور که از خود این عمل پیداست، فایده یا رفاه او را افزایش میدهد [بنا به آنچه اکنون فایده خود میداند و نسبت به وضعیت فعلیاش آنرا دارای بیشترین فایده و کمترین هزینه میدانسته و برایش مُرجّح بوده آن را انجام داده وگرنه عمل دیگری انجام میداد/م].
در عین حال این عمل وضعیت هیچکس را بدتر نمیکند، چون در اختصاص آنها به خود، او چیزی از دیگران برنمیدارد. آشکارا، دیگران هم میتوانستند این منابع را تحت استقرار خود درآورند، تنها اگر آنها را کمیاب و بنابراین ارزشمند میپنداشتند. بههرحال ایشان چنین نکردند، که نشان میدهد ایشان هیچ ارزشی برای آنها قائل نبودند و بنابراين نمیتوانند بگویند هیچ فایده ای را بخاطر این عمل (اختصاص دادن) از دست دادهاند.
بر این اساس، هرگونه عمل تولیدی بیشتری که منابع تحت تمکین را بهکار بگیرد نیز، آشکارا براساس زمینههای ترجیحی اش بهینه پارتو است، البته تنها با در نظر گرفتن اینکه آسیبی ناخوانده به تمامیت فیزیکی منابع تحت تمکین دیگران یا تولید شده با ابزارهایی تحت تمکین آنها وارد نکند. در نهایت هر مبادله داوطلبانهای بر این بنیان باید بهعنوان یک تغییر بهینه پارتو در نظر گرفته شود چون تنها وقتی رخ میدهد که انتظار دارند از آن بهرهمند گردند.
عمل براساس قواعدی که شرح آن رفت در همه کارها، همواره به بیشترین تولید ثروت ممکن میانجامد و هرگونه عدول از نظام این قواعد، بنا به تعریف مضمون آن بازتوزیع عناوین مالکانه و درآمد حاصله از آنها از کاربر-تولیدکننده و متولی قراردادی کالاها به افراد غیر کاربر-تولیدکننده و غیرقراردادی است. در نتیجه، هرگونه عدولی حاکی از این است که اختصاص اولیه از کالاهایی که کمیاب شناخته شدهاند کاهش مییابد، و تولید کالاهای جدید، مراقبت از کالاهای موجود و قراردادها و تجارتهای مشترکالمنافع رو به کاهش خواهد گذاشت. این بهنوبهٔ خود بیانگر سطح زندگی پایینتری بهلحاظ کالاها و خدمات قابل مبادله است.
علاوهبراین، این شرط که تنها اولین استفادهکننده از یک کالا مالک آن میشود تضمین میکند که تلاشهای مولد در همه حال در بیشترین حد ممکن باشد و این شرط که فقط از تمامیّت فیزیکی دارایی (و نه ارزش دارایی) محافظت میشود ضمانتی است که هر مالک عهدهدار بیشترین تلاشهای ارزشآفرین برای رشد تغییرات مطلوب در ارزش دارایی و جلوگیری یا مبارزه با هر تغییر نامطلوبی در ارزش دارایی خواهد بود ( همانطور که ممکن است از اعمال شخص دیگری ناظر بر دارایی خودش نتیجه شود) [ مثلاً کسی فرمولی کشف میکند که منجر به انحصار طبیعی محصول او در بازار میشود ولی بعد از مدتی شخص دیگری هم از این فرمول باخبر میشود و با دارایی خودش کالای مشابهی میسازد که ارزش دارایی شخص اول را کاهش میدهد/م].
بنابراین هرگونه انحراف از این قواعد دال بر کاهش سطح تلاشهای ارزشآفرین در همه حال است.
مترجم: پویا قهرمانپور
iifom.com
«اقتصاد واخلاقیات مالکیّت خصوصی»
فصل خردگرایی اتریشی در عصر زوال پوزیتیویسم ص٣۴۵-٣۴۶،