🖋یکی از اشتراکات اقتصاد جریان اصلی با مارکسیسم سنتی اینست که آنها هر دو تنها یک نوع دانش را به رسمیت می شناسند.
🖋دسوتو در معرفی آرای اتریشیها، تاکید میکند که درک و کشف فرصتها برای دستیابی به یک هدف مشخص، توفیق بهره برداری از فرصتها و خلاقیت انسان کنشگر، استوار بر مالکیت اطلاعات یا دانشی به خصوص و ویژه ای است که تعریف آن با دانش رایج متمایز است و فهم تمایز و ویژگی های این دانش مخصوص از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دسوتو یکی از این دو نوع دانش را دانش ذهنی و عملی و آن دانش دیگر را دانش رسمی می نامد.
1⃣دانش ضمنی، یا دانش ذهنی و عملی: این نوع از دانش، دانشی است که منحصر به فرد است، در میان اذهان مردم پراکنده است، تلویحی و غیرقابل حصول است، متکی به آموخته های شخصی، مهارتها و تجربیات فردی و حاصل کنشگری انسان است، نانوشته است، و معمولا قابل فرمول بندی یا قابل ارائهٔ رسمی به دیگران نیست. این دانش غالبا از مسیر اکتساب شخصی و در تعامل با محیط حاصل می شود
[ آیا یک راننده حرفه ای میتواند چگونگی تشخیص عملکرد موتور از روی صدا را کاملا تشریح و مکتوب کند؟ آیا آشنایی و تسلط او بر صدای ماشینش و سایر اجزای عملکرد آن قابل تسری به سایر وسایط نقلیه است؟ مثالهای زیادی میتوان زد مثل آموزش دوچرخه سواری و شنا یا تکنیکهای ظریف نقاشی یک هنرمند نامی یا چگونگی تشخیص چهره ها و …]
2⃣دانش صریح، رسمی یا علمی: همان چیزی است که ما به طور متداول آن را دانش می نامیم و در حوزه های مختلفی تفکیک شده است و در کتابها، پوشه های صوتی و تصویری، عکسها و نرم افزارها، ثبت و ذخیره میشود و در مدارس، مراکز آموزشی و موسسات دانشگاهی از قابلیت فراگیری، تدریس، انتقال یا حصول برخوردار است.
🖋دسوتو تعاریف مرتبط به این دو نوع دانش را از نگاه صاحب نظران به ترتیب زیر متمایز میکند:
🌐مایکل اوکشات: دانش ضمنی (نوع ١) دانش عملی (سنتی) است در برابر (نوع ٢) که دانشی علمی (فنی) است.
🌐هایک: دانش پراکنده در برابر دانش متمرکز
🌐کارل پولانی: دانش ضمنی (تلویحی) در برابر دانش صریح و آشکار
🌐میزس: دانش ضمنی دربارهٔ پدیده های منحصر بفرد است در حالی که دانش رسمی دربارهٔ طبقه ای از پدیده هاست.
🖋اتریشیها بر این باورند که با وجود پیچیدگی ارتباط میان این دو نوع دانش، تمام دانش رسمی (گونهٔ ٢) بر اساس و متکی بر دانش ضمنی (گونهٔ ١) شکل گرفته و تبلور یافته است.
🖋همچنین در چارچوب حوزهٔ اقتصاد اتریشی ها تاکید دارند که علم اقتصاد، دانش رسمی (گونهٔ ٢) دربارهٔ دانش ضمنی (گونهٔ ١) است یا به بیان دیگر، اقتصاد شامل نظریه پردازی دربارهٔ نوع دانش ضمنی (گونهٔ ١) است.
🔚مایکل اوکشات خطرناکترین و مهلکترین خطای ما را در این میداند که گمان کنیم به جز دانش رسمی (گونهٔ ٢)، هیچ دانشی وجود ندارد یا به تعبیر دیگر، مهلک ترین کژفهمی ما میتواند باور به این رای باشد: که دانش ضمنی (گونه ١) دانش نیست. به استناد آموزه های مکتب اتریش، کارآفرینی، حاصل دانش ضمنی (گونه ١) است.
از کتاب اقتصاد سیاسی محیط زیست (https://t.me/ZistonlineNews/18078)، نوشته شهرام اتفاق، جلد اول