29.8 C
تهران
سه‌شنبه 17 تیر 1404 ;ساعت: 21:46
کافه لیبرال

جنگ داخلی پنهان در فرانسه

در فولکلور سیاسی فرانسه، که برای هر دردی درمانی و برای هر قهرمانی اسطوره‌ای می‌تراشد، «مقاومت» شمایلی مقدس دارد؛ روایتی اتوکشیده از ملتی متحد که در برابر شر نازی سینه سپر کرد. اما این روایت، که به برکت رتوش اساسی تاریخ‌نگاران رسمی تصویری مثبت یافته، نیازمند یک بازخوانی گزنده‌تر است. حقیقت آن است که این جنگ، بیش از آنکه نبردی با آلمان باشد، یک تسویه حساب داخلی کثیف بود که در آن، برچسب «خائن» مثل نقل و نبات بین هموطنان رد و بدل می‌شد.
برای فهم ماجرا باید به ذهنیت فرانسه‌ی تحقیرشده در ۱۹۴۰ بازگشت. مارشال پتن و دار و دسته‌اش در ویشی، با وعده‌ی «نظم» و «ثبات» قدرت را قاپیدند. این معامله‌ای بود که در آن، روح فرانسه در ازای یک صلح ظاهری و حفظ چند اداره‌ی دولتی به حراج گذاشته شد. اینجا بود که بوروکرات‌های وظیفه‌شناس و شهروندان عادی که حوصله‌ی فکر کردن نداشتند، به ماشین جنایت هیتلر روغن‌کاری کردند. این جماعت، که بعدها فیلسوفان برایشان عبارت شیک «ابتذال شر» را ساختند، نه از روی کینه‌ای عمیق، که از سر بی‌فکری محض و برای «انجام وظیفه»، در اخراج یهودیان و سرکوب مخالفان شریک جرم شدند.
در مقابل این دستگاه عریض و طویل، مقاومت قرار داشت؛ مخلوطی ناهمگون از کمونیست‌ها، سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها و هرکس دیگری که با نظم جدید حاکم سر سازگاری نداشت. اینان که در روایت رسمی به «قوه‌ی قضاوت» فردی خود شهره‌اند، در واقع حساب و کتاب خود را داشتند و فهمیده بودند که ماندن زیر چکمه‌ی آلمان و دولت ویشی، برایشان آینده‌ای ندارد. اتحادشان با متفقین هم نه یک الهام اخلاقی، که یک ضرورت استراتژیک و معامله‌ای برای بقا بود.
پس چه کسانی به این قهرمانان مارک خیانت می‌زدند؟
دقیقاً همان‌هایی که از نظم جدید نازی‌ها نان می‌خوردند: فاشیست‌های فرانسوی و ناسیونالیست‌های افراطی. منطق مسمومشان، که در فولکلور سیاسی اروپا برای هر نوع وابستگی به بیگانه به کار می‌رود، ساده بود:
۱. وطن‌فروشی به بیگانگان: از دید این ناسیونالیست‌ها، مقاومت با گدایی اسلحه و اطلاعات از لندن و واشنگتن، استقلال فرانسه را به ثمن بخس فروخته بود. آنها فرانسه‌ای «خالص» زیر سایه‌ی هیتلر را به فرانسه‌ای «آزاد» اما مدیون به انگلیس و آمریکا ترجیح می‌دادند. این نوعی وطن‌پرستی وارونه بود که در آن، ایدئولوژی بر حاکمیت ملی ارجحیت داشت.
۲. همسویی ایدئولوژیک: فاشیست‌های فرانسوی، مقاومت را نیرویی «منحط» و «یهودی-بلشویکی» می‌دیدند که قرار بود ارزش‌های سنتی و اقتدارگرای محبوبشان را نابود کند. برای آن‌ها، جنگ با مقاومت، دفاع از «فرانسه واقعی» در برابر یک توطئه‌ی جهانی بود.
در نهایت، تاریخ را فاتحان نوشتند. برچسب «خائن» که زمانی از سوی دولت ویشی و حامیانش علیه مقاومت به کار می‌رفت، پس از جنگ به پیشانی خودشان چسبانده شد. مقاومت نشان داد که در یک جنگ داخلی، «وطن‌پرستی» و «خیانت» مفاهیمی سیال هستند که تعریفشان بیش از آنکه به اخلاق وابسته باشد، به نتیجه‌ی نهایی نبرد بستگی دارد. و این درسی است که هرگز نباید به این سادگی‌ها فراموش شود.
اشکان زارعی

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

آزادی صدرنشین بلامعارض ارزشها

cafeliberal

چرا نازی‌ها و کمونیست‌های شوروی علم‌زده‌ترین حکومت‌های تاریخ بودند؟

cafeliberal

دست مرئی در بازار

cafeliberal

کالا به مثابه حق

cafeliberal

پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی

cafeliberal

تولید ناخالص داخلی: کی لازمش داره؟

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید