
?تاریخ ایرانزمین در دورهی «گذار» با شکست شاهاسماعیل در چالدران آغاز شد و با شکست عباسمیرزا در جنگهای ایران و روس و فروپاشی ایران بهپایان رسید. این دوره از تاریخ ایران بهسبب دگرگونیهای تاریخی و تاریخ اندیشه در اروپا و نیز با توجه به تحولات تاریخ اندیشه در ایران، دورهای است که جز در پرتو تاریخ اندیشه قابل درک نیست. در این دوره، نظام حکومتی ایران، در ادامهی سلطنت خودکامهی دورهی اسلامی متأخر، تحول عمدهای پیدا نکرد، در حالی که مبانی اندیشهیجدید در اروپا -که به قدرت مسلط جهانی تبدیل میشد- منطق مناسبات را بر هم میزد.نظام حکومتی ایران، در بهترین حالت، با تکیه براندیشهی سنّتی سلطنت خودکامه عمل میکرد و با تکیه بر آن نیز فهمیده میشد، در حالیکه، با چیره شدن منطق مناسبات جدید، شیوهی فرمانروایی ایران برای اینکه بتواند نمایندهی مصالح «ملّی» باشد و آگاهانه آن را تأمین کند، میبایست بر شالودهی اندیشهی نوآیینی استوار میشد. اگر از دهههای گذرایی که فرمانروایی آگاه به مصالح «ملّی» بر تخت سلطنت نشست، صرفنظر کنیم، بر این سه سده که از بسیاری جهات برای ایران تعیین کننده بود، «منطقِ شکست» حاکم بود. تحولات جهانی و بهویژه دگرگونیهای اندیشه روندی بازگشتناپذیر پیدا کردهبود، اما با امکانات نظام سنّتی ایران و بیشتر از آن، اندیشهی سنّتی متصلّب، آن تحوّلات و این دگرگونیها نه میتوانست فهمیده شود ونه رویارویی با چالش آن دو ممکن میشد?
?تاملی درباره ایران جلد نخست: دیباچهای بر نظریه انحطاط ایران با ملاحظات مقدماتی در مفهوم ایران، تهران، مینوی خرد، ١٣٩٥، صص ۱۷۰ و ۱۷۱
?كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai