💰فردریش هایک و بازار🏛
📚درباره هایک-معرفت شناسی و اقتصاد
موسی غنی نژاد
📍مفهوم بازار نزد هایک، که مبتنی بر نظریه تقسیم معرفت وی است، کاملا متفاوت با مدل استاندارد بازار رقابتی نئوکلاسیک است. در نظریه نئوکلاسیک بازار (مدل والراس – پارتو ) در اختیار داشتن شناخت و اطلاعات کامل، از فروض اولیه است، در حالی که به عقیده هایک، مسئله اصلی دقیقأ در اختیار نبودن چنین شناخت و اطلاعاتی است. به عقیده وی، فرض اولیه نئوکلاسیک نه تنها غیرواقعی است، بلکه مهم تر از آن، موجب غفلت از طرح مسئله اساسی در اقتصاد بازار، یعنی چگونگی استفاده کارآمد از اطلاعات پراکنده، مشخص و در نتیجه، جزئی و ناقص، می گردد. به عبارت دیگر در مدل نئوکلاسیک، مسئله از ابتدا، و به غلط، حل شده فرض می شود و بنابراین، اصلا موردی برای طرح آن باقی نمی ماند. هایک می گوید مدل نئوکلاسیک با معلوم فرض کردن کلیه “داده های” اقتصادی، مسئله را به صورت یک موضوع صرفأ منطقی طرح می کند، به طوری که پاسخ به مسئله در فرضیات اولیه آن نهفته است. چون مسئله اقتصادی در این مدل، به صورت چگونگی استفاده از داده های کاملا معلوم اقتصادی طرح می شود، در نتیجه به طور طبیعی، بهترین پاسخ را در مدلهای صرفا ریاضی پیدا می کند. اما به تأکید، می توان گفت که مسئله اقتصادی ای که جامعه با آن روبه روست این نیست؛ چرا که داده ها در سطح کل جامعه، به طور کامل و “عینی” بر هیچ کس معلوم نیستند. به دیگر سخن، مسئله اقتصادی جامعه تخصیص بهینه منابع داده شده و معلوم در کلیت آن نیست، بلکه مسئله دقیقأ عبارت است از چگونگی استفاده بهتر از منابعی که برای هر کدام از اعضای جامعه به طور پراکنده معلوم است، به منظور نیل به هدفهایی که اهمیت نسبی آنها نیز تنها برای همین افراد، شناخته شده است. به طور خلاصه، مسئله عبارت است از استفاده از معلوماتی که در کلیت خود برای هیچ کس معلوم نیست. با توجه به این که داده های مشخص یا زمانی و مکانی افراد دائما در تغییر است، در نتیجه می توان گفت که هیچ چیزی غیرواقع بینانه تر از این نیست که همانند مدل نئوکلاسیک، نه تنها داده ها را تمامأ معلوم، بلکه آنها را ثابت و غیرمتغیر نیز فرض کنیم. در واقع، یک جنبه مهم دیگر از مسئله اقتصادی جامعه همین تطبیق و سازگاری سریع با تغییرات دائمی در شرایط خاص زمانی و مکانی است. هایک می گوید در چنین وضعیتی، قاعدتأ تصمیمات نهایی باید توسط افرادی که درگیر با این شرایط و تغییرات هستند گرفته شود. زیرا آنها هستند که مستقیمأ در جریان تغییر اطلاعات و منابع جدید در دسترس، قرار دارند. با در نظر گرفتن وضعیت واقعی اقتصاد جامعه می توان به اهمیت کارکرد نظم خودجوش بازار پی برد؛ زیرا تنها در این نظام است که تصمیم گیریهای اقتصادی توسط افراد صورت می گیرد.
اما مسئله اصلی ای که باید توضیح داد، از همین تصمیم گیریهای فردی سرچشمه می گیرد و عبارت است از چگونگی ایجاد هماهنگی بین تصمیمات افرادی که هیچ کدام، از هیچ نظر (سلیقه، اطلاعات، تواناییها و مانند آن) به دیگری شباهت ندارد. هایک می گوید قیمتها در بازار به صورت یک نظام اطلاع رسانی کارآمد عمل می کنند و با عملکرد خود هماهنگی و سازگاری (Adjustment) بین تصمیمات فردی را در سطح کل جامعه فراهم می آورند. [قیمت ها به اصطلاح سیگنالهایی مبتنی بر تمام اطلاعات لحظه ای بازارِ نوعی هستند که به تمام جوانب بازار صادر می شوند؛ بازار در اینجا یک مدل از میدان مبادله است مانند مبادله زبان و بورس و …]
@cafe_andishe95