19.9 C
تهران
سه‌شنبه 4 مهر 1402 ;ساعت: 06:23
کافه لیبرال

پلورالیسم از نگاه سِر آیزایا برلین

📍یکی از ابعاد محوری اندیشهٔ برلین نظریهٔ چندگانگی ارزشها یا کثرتگرایی ارزشی است که بیش از همهٔ افکار او محل بحث و ستایش و مناقشه بوده است. اما چندگانگی ارزشها تنها بخشی از تفکر اخلاقی برلین است که او در تعریف آن میگوید: «بررسی سیستماتیک مناسبات انسانها با یکدیگر، تصورات و علاقه ها و آرمانهایی که رفتار انسانها با یکدیگر از آنهابرمیخیزد، نظامهای ارزشی ای که هدفهای زندگی بر آنها مبتنی است […] و اعتقادها دربارهٔ اینکه چگونه باید زندگی کرد و مردان و زنان باید چگونه باشند و چگونه عمل کنند.»

مفهوم ارزش شالودهٔ تفکر اخلاقی برلین است.

ارزشها، به عقیدهٔ او، چیزهایی نیستند که از پیش در عالم وجود داشته باشند و آدمیان فقط موفق به «کشف» آنها شوند. ارزش را انسان بر پایهٔ بعضی ویژگیهای دگرگونی ناپذیر طبیعت بشر و به دلیل اهمیت و ضرورت آن برای خود «می آفریند». یکی از مهمترین ارزشها ازادی است که از نیاز عمیق انسان به ازادی اندیشه و پژوهش و خلاقیت برمیخیزد، و سلب آن به معنای نفی سرشت بشری است و به ناکامیهای جبران ناپذیر میانجامد. ولی آیا سرشت بشر یکسره ثابت است، یا محصول کردار خودآگاه و ناخودآگاه او در طول زمان؟ برلین مفهوم ذات کلاً ثابت بشری را مردود می شمارد اما قائل به بعضی مرزهاست. بسیاری از ویژگیها در انسان تابع تفاوتهای فردی یا فرهنگی اند، ولی این تنوع و تفاوت محدود به حدودی است. در مقام تشبیه می توان چنین گفت که قیافه های افراد بشر گرچه بسیار متفاوتند، اما در همگی قیافهای انسانی و قابل تشخیص از دیگر جانداران دیده می شود.

☀️بنابراین، به رغم همهٔ تفاوتهای فرهنگی، مثلاً آزادی ارزشی «عینی » است نه « ذهنی »، زیرا بنا به بعضی واقعیات عینی در سرشت بشر، نزد همگان امری نیک و خواستنی به شمار میرود.
با اینهمه، حقیقت این است که میان ارزشهای خوب و خواستنی نیز تعارض پیش میآید، و اینجاست که نظریهٔ چندگانگی ارزشها مطرح می شود. برلین آن نظریه را به نحو سلبی و در تقابل با «یگانه انگاری»” یا «مغالطهٔ ایونیایی»” یا «ایده آل افلاطونی» بیان میکند. تعریف او از یگانه انگاری باختصار چنین است:

۱. هر پرسش واقعی باید فقط یک پاسخ درست داشته باشد، و تمام جوابهای دیگر نادرستند.
۲. برای یافتن پاسخهای درست، حتماً راهی قابل اعتماد وجود دارد که در اصول دانستنی است، هرچند فعلاً دانسته نباشد.
۳. پاسخهای درست وقتی که به دست آیند با یکدیگر سازگارند و یک کل یکپارچه تشکیل می دهند، زیرا هیج حقیقتی ممکن نیست با حقیقت دیگر ناسازگار باشد. این ادعا مبتنی بر این فرض مابعدالطبیعی است که عالم مجموعه ای هماهنگ و منسجم است. در معرفتشناسی، برلین فرضهای ۱ و ۲، و در چندگانگی ارزشها فرض ۳ را با دلایل قوی رد میکند. به موجب نظریهٔ او، ارزشهای حقیقی بسیارند و غالباً با هم تعارض پیدا می کنند. ولی تعارض بدین معنا نیست که یکی از ارزشهای متعارض درست فهم نشده، یا مهمتر از دیگری است. آزادی ممکن است با برابری یا نظم عمومی؛ بخشش و گذشت با عدالت؛ عشق با بیطرفی و انصاف؛ دانش با خوشی؛ و خودانگیختگی با مسؤولیت در تعارض بیاید. تعارض ارزشها « بخش ذاتی و جدایی ناپذیر زندگی انسان» است. «اصطکاک و برخورد ارزشها جزئی از ماهیت آنها و خود ماست.» جهانی که این تعارضها بکلی در آن مرتفع شوند جهانی نیست که ما بشناسیم یا بفهمیم. از تعارض گذشته، ارزشها ممکن است با هم قابل قیاس نباشند و مقیاس مشترکی نداشته باشند. در جهانی که ما به تجربهٔ روزانه می شناسیم، رسیدن به برخی هدفها بناچار مستلزم فداکردن هدفهای دیگر است. تصور کمال و رفع نهایی همهٔ تعارضات عملاً پنداری باطل است. دفع یا رفع ابدی تعارض ارزشها مستلزم دگرگون سازی و نهایتاً ترک ارزشها خواهد بود. بنای کثرتگرایی ارزشی برلین بر اعتقادی دوگانه به لیبرالیسم و انسانگرایی است. نخستین اولویت اخلاقی پرهیز از آسیب به انسانها و، تا حد امکان، اجتناب از ایجاد اوضاع یأس آور و وخیم منجر به تصمیم های شدید است. اعتقاد به چندگانگی ارزشها چنین معنا می دهد که در بسیاری موارد هیچ یگانه پاسخ درستی وجود ندارد. برلین بر این پایه، در اهمیت آزادی – یا به عبارت دقیقتر، در رد تحدید آزادی به منظور تحمیل پاسخهای «درست» – استدلال می کند. چندگانگی و تعارص ارزشها و نیز تفاوتهای نازدودنی فردی از حیث خوی و منشی و شخصیت، همچنین، به عقیدهٔ برلین، بدین معناست که فرد باید در تصمیم به اینکه چه می خواهدباشد و چگونه زندگی کند که جلوهای از خصلت شخصی اوست، آزاد باشد.
@cafe_andishe95

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

اقتصاد اتریشی چیست؟

cafeliberal

لیبرال دموکراسی چیست؟ادعای عدم تجانس این دو درست است؟

cafeliberal

جان استوارت میل

cafeliberal

کارل منگر و قرار دادن انسان در مرکز علم اقتصاد

cafeliberal

چند قطعه کوتاه از باروخ اسپینوزا

cafeliberal

فلسفۀ کانت؛ آسمان پرستاره و قانون اخلاقی درون

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید