✏️معضل اقتصادی ایجادشده ناشی از ویروس کرونا یک مساله کاملاً تازه و جدید است و بشر حداقل در یکصد سال گذشته هیچ تجربه مشابه و همانندی نداشته. بیش از یکصد سال قبل بود که آنفلوآنزای اسپانیایی در دنیا فراگیر شد و در آن زمان اوضاع دنیا از نظر نقش و توانمندی دولتها با امروز بسیار متفاوت بود. گفته میشود حدود ۵۰ میلیون نفر نیز بر اثر این بیماری درگذشتند و مردم آسیبهای فراوانی از این بیماری دیدند.
✏️این نزدیکترین تجربه و خاطره تاریخی بشر از همهگیری یک بیماری در سطح جهان یا پاندمی است که فاصله زمانی آن با اکنون زیاد و در نتیجه تفاوتهای زیرساختی جهان در حوزههای علمی و اقتصادی و سیاسی با آن دوران بسیار متفاوت است. منظور اینکه این مساله کاملاً بدیع است و بنابراین بحث در مورد جوانب آن باید محتاطانه و با فروتنی تمام صورت گیرد. به این معنا که ما نمیتوانیم به ضرس قاطع بگوییم مشکل ویروس کرونا چه زمانی به پایان میرسد و تبعات اقتصادی آن در چه حد و اندازه خواهد بود.
✏️در حال حاضر آنچه گفته میشود بر اساس برخی دادههای واقعی مانند بیکاری میلیونها نفر در سراسر جهان، میزان ابتلا و مرگومیر، زیانهای وارده به کسبوکارها و بر پایه حدسها و فرضیههایی در باب تداوم اثرگذاری آن و تبعات تشدیدشونده آن در اقتصاد است. با این حال هنوز دانش ما در مورد این مساله محدود و اندک است در نتیجه باید جانب احتیاط را رعایت کنیم.
✏️در مورد اصل دخالت دولت به بهانه حمایت از افراد و کسبوکارها در چنین شرایطی که ابهام، نااطمینانی و عوامل ناشناخته موثر در اقتصاد زیاد است، معتقدم که باید کاملاً منطبق بر اصول عمل شود. تنها راهنمایی که میتواند به ما کمک کند که کمتر اشتباه کنیم، پایبندی به اصول کلی و حرکت بر مبنای آن است.
✏️حرکت بر مبنای اصول کلی پذیرفتهشده و تجربهشده که درستی خود را نشان داده و در هر شرایطی صادق است. در حال حاضر دولتها در همهجای دنیا آستینها را بالا زده و وارد صحنه شدهاند. این تحرک دولتها به این معنا نیست که آنها کار درست را انجام میدهند بلکه نشان میدهد یک اجبار سیاسی وجود دارد که دولت الزاماً کاری بکند و اقدامی انجام دهد.
✏️در ایران هم ما نمیتوانیم بگوییم که اصول میگوید دولت هیچ کاری نباید انجام دهد. از نظر سیاسی هم این الزام برای اقدامات دولت وجود دارد. اما اصول به ما میگوید به صورت کلی در چنین شرایطی دولت اگر میخواهد کمک کند، باید این کمک بهطور مستقیم به مردم آسیبدیده ارائه شود. در آمریکا یا انگلستان هم کمکهای دولتی به شکل کمک مستقیم به بیکاران است، یعنی افرادی که به دلیل این بحران شغل خود را از دست دادهاند. کمک به کسبوکارها، به فرض وجود، در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. ضمن اینکه کشورها همه بر اساس یک مدل جلو نرفتهاند، در ایران هم قاعدتاً باید بر اساس اصول پذیرفتهشده و تجربههای آزموده باشد.
✏️در ایران ما یک تجربه قابل توجه داریم، اینکه کمکهایی که تاکنون به صورت تسهیلات ارزانقیمت، وام با نرخ سود پایین، به کسبوکارها داده شده، توام با فساد بوده و در اغلب موارد به دست کسانی که هدفگذاری شده بود، نرسیده است. این تجربهای است که حداقل در سه دهه گذشته داریم. نتیجه این کمکها رایج شدن رانتخواری، اعمال نفوذ سیاسی و هدرروی منابع بوده است. از آنجا که مبلغ ۵۲ هزار میلیارد کنونی هم که برای اعطا به کسبوکارها در نظر گرفته شده، مبلغ قابل توجهی است، در صورتی که مانند دفعات گذشته فسادآلود و با هدرروی بالا باشد، تبعات تورمی سنگینی برای مردم دارد بدون اینکه نتیجه هدفگذاریشده حاصل شود.
✏️بنابراین من فکر نمیکنم این روش، مناسب و اصولی باشد و بهتر است اگر دولت بنا بر کمک دارد، این کمک بهطور مستقیم به مردم و آسیبدیدگان از این بحران کمک کند که ظاهراً قرار است دولت در این زمینه نیز کمکی در حدود یک میلیون تومان داشته باشد. این اقدام خوب است اما اشکالاتی به آن وارد است؛ یکی اینکه به همه تعلق میگیرد نه فقط آسیبدیدگان و بیکارشدهها و دوم اینکه مبلغ آن ناچیز است. اصول اقتصادی به ما میگوید تجربیات شکستخورده قبلی را تکرار نکنیم و به سمت شناسایی دقیقتر افراد آسیبدیده برویم که آسانتر و دقیقتر است و بیشتر به هدف اصابت میکند تا اینکه دولت بهطور عمومی به همه کمک کند.