منتقدان بازار آزاد اظهار ميدارند که بازار آزاد برای رسیدن به سود بيشتر از هیچ چیزی فروگذار نميكند حتی استفاده از کودکان و اصطلاحا بهره کشی از آنان. فلذا باید قوانين محدودکننده ای وضع شود و پایین تر از یک محدوده سنی(که البته نحوه معیار قرار دادن یک گروه سنی و تعمیم دادن آن به کل افراد نیز جای اما و اگرهای فراوانی دارد)، اجازه کار به افراد کم سن و سال داده نشود.
نگارنده قصد دارد در متن زیر با بیانی ساده و کوتاه، ادعاهای فوق را هرچه بيشتر مورد واکاوی قرار دهد.
1⃣ یکی از پیش فرض های اشتباه در اردوگاه چپ نسبت به این موضوع، با اين فرض غلط شکل گرفته که در بازار آزاد کودکان را تحت اجبار و زور راهی کارهای سخت و طاقت فرسا میکنند تا عایدی حاصل از آن را سرمايه داران و صاحبان صنایع و یا افراد سودجو بر جیب بزنند. این حضرات تصورات غلط خود را با ادبیاتی احساسی، رمانتیک و شورانگیر(که مخصوص چپ هاست)، و برای اینکه صاحب هر وجدانی را در نسبت به یک کودک بی گناه و معصوم به درد آورند، بيان میکنند. این در حالی است که فلسفه بازار آزاد ذاتا با هرگونه اجبار و زور بیگانه است. در بازار آزاد مهم ترین و اساسی ترین مساله، حفظ “مالکیت” و جلوگیری از تجاوز بدان است. و البته مهم ترین و اولی ترین مالکیت ها نیز مالكيت بر جسم میباشد. بنابراین هرگونه زور و اجبار برای به کار گرفتن کودکان برای کار، اساسا به معنای نقض مالكيت است و مهم ترین و سر سخت ترین منتقد آن نیز در درجه اول خود بازار آزاد است.
2⃣ ادعای دیگر متفکرین چپ، دایه ی مهربان تر از مادر دانستن “دولت” نسبت به خانواده، و برای کودکان است. ایشان مدعی میشوند، دولتمردان بیشتر از پدر و مادر و خانواده، صلاح کودک را تشخيص میدهند و برای آینده روشن و امنیت او دست به هر عملی میزنند. چیزی که نه با واقعيت مسلم طبیعت سازگار است و نه با استدلال های عقلی. والدین به طور طبيعي و غریزی در پی زنده نگه داشتن و حفظ ژن خود(که حال در فرزندشان تجلی يافته) هستند. به همین دلیل با تمام توان سعي در محافظت و مراقبت از فرزند خود را دارند.
در مقابل، جناح مخالف انگشت خود را بر روي موارد اندک و استثنایی میگذارد که یکی از والدین و یا هر دوی آنها مسؤليت های والدی خود را به درستی انجام نمیدهند و یا حتی تمامیت جسمانی کودک خود را به خطر می اندازند. در تمامي این موارد نادر، پدر یا مادر دچار نقصانی روحی و روانی است و نمیشود آن را به کل تعمیم داد. چرا؟ زیرا به طور طبیعی، هر فرد باید به دنبال مراقبت از ژنوم خود از گزند دیگری و انتقال آن به نسل های بعدی باشد. و هرگونه اخلال در عملکرد این عمل غریزی و طبیعی، یک نقص محسوب میشود و محکوم به فناست.
🔵 نتیجه) بنابراین چنین میشود نتیجه گرفت که مقصود نظم بازار از نقد قوانين محدود کننده کار کودک، تشويق دیگران به کار گرفتن کودکان در کار نیست، بلکه به دنبال رفع موانعی است که اگر در خانواده ای به هر دليلي(مانند فوت یکی یا هر دوی والدين، بیماری والدین، در زندان بودن والدين و…) پدر یا مادر تصمیم گرفتند برای عبور از یک بحران خانوادگي، از نیروی کار کودکان خود به عنوان یک منبع درآمد کمکی برای ادامه حیات خانواده کمک بگیرند تا از فروپاشی خانواده و یا احتمالا رجوع اعضاي خانواده به امری غیر اخلاقی جلوگیری کنند، دیگر موانعی بر سر راه این امر نباشد.
اما آن شر مطلق(دولت)، باز هم آن دست ناپسند خود را به عنوان یک مداخله گر وارد میکند و سنگ دلسوزی بیشتر از والدین را برای کودکان بر سینه میکوبد. دستی که با دخالت خود، موجب کاهش درآمد خانوادههای دارای کودک میشود و خانوادههای بدون کودک به هزینه خانودههای دارای کودک منفعت به دست میآورند.
اما بازار آزاد اصل “عدم خشونت” خود را حتی در مقابل والدين هم همچنان به کار میبرد. اگر کودکی نخواهد بر تصميم والدينش برای کمک گرفتن از نیروی کار او در جهت کمک به خانواده گردن نهد، میتواند بدون محدودیت سنی نسبت به خانواده خود اعلام استقلال کند و خود را از جمع آنان جدا کند. البته باید عواقب این تصمیم سرنوشت ساز خود را هم در نظر داشته باشد و آگاه باشد دیگر آن چتر حمایتی و امنیتی خانواده را دارا نخواهد بود.
✍️ فرشيد حسن زاده
@andisheye_a_zadi