کنکور: برگزار بشود یا نشود؟
🔹 یک. طرفهای بسیاری در کنکور دخیل هستند (دانشآموزان، والدین، دولت، مجلس، نظام بهداشت و درمان، دانشگاهها، مراکز آموزشی کنکور، نظام سربازی و … کل جامعه) و علائق، منافع و عقاید متعارضی دارند.
🔹 دو. پشت هر دو گزینه برگزار کردن یا نکردن، مجموعهای از پیآمدهای قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی خوابیده است. سیاستگذار هر کدام را که انتخاب کند با نقد و نارضایتی گروهی از مردم و نخبگان مواجه میشود.
🔹 سه. مسأله «درستی یا نادرستی» برگزار کردن یا نکردن کنکور نیست، بلکه «خوب یا بد بودن» هر دو گزینه برای هر یک از طرفهای درگیر مطرح است. مسأله این است که هر کدام، برگزار کردن/نکردن کنکور را به چه جهتی و در چه افق زمانی برای خود خوب یا بد ارزیابی میکنند. مسأله وزن دادن به پیآمدهای متفاوت برای طرفهای متفاوت هم هست.
🔹 چهار. مسأله کنکور امسال از جنس حقوق شهروندی و اخلاق هم هست. آیا «حکمران حق دارد و اخلاقی است که شهروند را به انجام کاری (شرکت در کنکور) وادار کند که بر اثر آن جانش در خطر بیفتد؟» و آیا «حکمران حق دارد شهروند را از کاری باز دارد (ممانعت از شرکت در کنکور) که ممکن است به از دست رفتن فرصتی در زندگی، یک سال تأخیر در ورود به دانشگاه و اساساً تغییر احتمالی مسیر زندگی منجر شود؟» مسأله وقتی پیچیدهتر میشود که در نظر بگیریم شاید کرونا سال دیگر یا سالهای دیگر هم باشد و همین سؤالات در سالهای دیگر هم مطرح میشوند.
🔹 پنج. راهحل قطعاً درست یا نادرستی برای مسأله برگزار کردن/نکردن کنکور وجود ندارد. مسأله این است که «آیا همه طرفهای درگیر در مسأله میتوانند از مسیر گفتوگو بر اساس داده و شواهد معتبر، به راهکاری رضایتبخش/اطمینانبخش (نه درست/متقن) دست یابند؟» آیا حکمرانان (در این مورد با محوریت وزارت آموزش، پرورش و وزارت علوم و وزارت بهداشت) قادرند گفتوگویی اجتماعی برای رسیدن به راهکاری رضایتبخش و متقاعدکننده را پیش بگیرند؟
🔹 شش. حکمران میتواند شهروندان را برای مشارکت کردن یا نکردن در کنکور مخیّر کند و به آنها که به دلیل بیم جان از شرکت در کنکور خودداری میکنند و از این بابت ممکن است فرصت شرکت در کنکور سال آینده را از دست بدهند (نظیر کسانی که سرباز میشوند)، یک سال دیگر فرصت شرکت کردن بدهد. این یعنی گزینه شرکت کردن یا نکردن را به انتخاب شهروند وابسته سازد و خود را از دوراهی اخلاقی-حقوقی تحمیل گزینهای بر شهروند برهاند. این بدان معناست که شهروند برای حفظ جانش از یک سال عمرش مایه میگذارد و حکمران هزینه انتخاب شهروند را میپذیرد اما هزینه نقصان در مشروعیت و اتهام بیتدبیری را از خود دور میکند.
🔹 هفت. حکمران در گام دوم میتواند بر سر شرایط برگزاری کنکور با کسانی که انتخابشان مشارکت در کنکور است گفتوگو کرده و فرایند اطمینانبخشی درخصوص رعایت حداکثری ملزومات بهداشتی برگزاری کنکور را طی کند.
🔹 هشت. ورود به مسأله از منظر راهکار درست یا نادرست؛ پیچیدگی، اجتماعی و گفتوگویی بودن مسأله را نادیده گرفته و در عمل جامعه را دوقطبی (مخالفان و موافقان) کرده و در نهایت اعتبار حکمران را مخدوش میسازد.
🔹 نه. حکمران باید بداند که در چنین مسائلی، گزینه درست وجود ندارد بلکه باید به راهکار رضایتبخشی برسد که تعداد هر چه بیشتری از جامعه آنرا خوب تلقی کنند و کلیت جامعه برای رعایت ملزومات تعدیل مسأله در سطحی رضایتبخش و مواجهه با پیآمدهای آن آماده شود.
🔹 ده. حکمران گویی فقط دوگانه برگزار کردن یا نکردن کنکور را در اختیار دارد و قادر نیست به راهبردی نظیر «ساختن راهکاری بینابینی مبتنی بر علائق، انتخابها و شرایط متفاوت کنشگران درگیر در مسأله» بیندیشد. مسأله حکمران به عوض «ساختن راهکار بینابینی رضایتبخش» به «انتخاب کردن یکی از دو گزینه» و متقاعد کردن یا واداشتن طرفهای درگیر به پذیرش درستی انتخاب خود و تحمیل پیآمدهای آن تقلیل یافته است.
🔹 یازده. حکمرانی نمیتواند شواهد درباره مسأله را سازماندهی و تحلیل کند، با ذینفعان و طرفهای درگیر در مسأله به اشتراک بگذارد، پذیرای روایتهای ایشان از مسأله بشود، همه روایتها را در معرض قضاوت عمومی قرار دهد و بپذیرد که بر سر «ساختن راهکار رضایتبخش و متقاعدکننده» و نه «واداشتن همه طرفها به پذیرش انتخاب حکمران» تعامل و گفتوگو کند؛ و به عوض همه اینها دست به دامان عباراتی نظیر «مافیای کنکور» برای فرار از کاستی خود میشود.
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
@fazeli_mohammad