یکی از نمایندگان مجلس توئیتی در خصوص معرفی و برخورد با دانه درشتها و کسانی که بالای 100 میلیارد تومان از بورس سود داشتهاند و مجازات این افراد منتشر کرده است.
محمد حسن آصفری نماینده اراک گفته است: اگر قوه قضائیه پنجاه نفر از آن دانه درشتهایی را که در بورس بالای 100 میلیارد تومان سود کردهاند و یک ماه قبل از ریزش بورس سرمایههای خود را از آن خارج نمودند احضار کند و فقط شصت درصد از سودی را که با سوء استفاده به جیب زدهاند را برگرداند مشکل مردمی که زندگی خود را فروختند و به بورس آوردند حل میشود.
در اینکه این پیشنهاد مشکلی از مشکلات سهامداران را حل نمیکند شکی نیست و این توییت نشان میدهد نماینده مذکور با مشکلات ساختاری بازار بورس ایران آشنا نیست. از موضوع دامنه نوسان تا عملکرد ناظر و مخاطرات اخلاقی ناشی از مداخلات دولتی. اما این پست بیش از آنکه به این توییت مربوط باشد به واکنشها نسبت به این توییت مربوط است. واکنشهایی که عمدتا حول این موضوعات میچرخد آیا سود کردن از بورس جرم است؟ آیا با این برخوردها میتوان به امنیت سرمایهگذاری امید داشت؟
مجموعه عوامل مختلفی باعث بحران به وجود آمده در بورس شده است که میبایست به تمامی این عوامل پرداخت و نباید تنها به یک بخش یعنی دعوت دولت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس محدود شد. به طور خلاصه مشکلات بازار بورس را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- کژمنشی یا مخاطرات اخلاقی (Moral hazard)
کژمنشی اشاره به وضعیتی دارد که در آن فعالان اقتصادی احساس مصونیت کرده ریسک بالاتری را میپذیرند. انواع قراردادهای بیمه، انواع تضامین دولتی و در مجموع این احساس که میتوان از ریسک مصون بود منجر به این موضوع میشود. تمامی توصیههای دولتی مبنی بر سرمایهگذاری مردم در بورس را در این قالب باید در نظر گرفت.
2- مشکل نمایندگی(Principal agent problem)
مشکل نمایندگی به وضعیتی اشاره دارد که نمایندگانی که توسط مالکین برای اداره دارایی تعیین شدهاند حافظ منافع آنان نیستند اگرچه سهامداران خرد نقشی در تعیین آنان ندارند اما در بازار بورس ایران هیئتهای عامل شرکتها حافظ منافع سهامداران نبوده و در واقع سود دهی به سهامداران شاید آخرین موضوعی باشد که به آن توجه شود، انواع مداخلات در روند معاملات، قیمتسازی و همچنین توجه به موقعیتهای انتفاعی برای هیئتهای عامل و نه سهامداران (تضاد منافع) موضوعی است که در بازار بورس ایران به وفور قابل مشاهده است.
3- کژگزینی (Adverse Selection)
این موضوع به شرایطی اشاره دارد که در آن به دلیل فقدان اطلاعات، سهامدار قادر به تمایز بین دارایی پرریسک و مطمئن نیست بخشی از این موضوع به فقدان آموزش بازمیگردد اما بخش عمدهای از آن به عدم دسترسی یکسان به اطلاعات و عدم شفافیت بازار مربوط است. چنین مواردی را به راحتی در بازار بورس ایران میتوان دید همچنین ورود و خروج به موقع به اصطلاح دانهدرشتها به بازار را بایستی در این قالب دید و بایستی مشخص شود این افراد به چه اطلاعاتی دسترسی داشتهاند که سایرین نداشتهاند و نبایست این موضوع را با امنیت سرمایهگذاری یا کارایی بازار خلط کرد.
4- ناتوانی در هماهنگی (Coordination failure)
این موضوع شامل دو بخش است مجموعهای پیشبینیهای معطوف به مقصود( self-fulfilling prophecy) و ناتوانی نهادهای مرتبط در ایجاد هماهنگی که منجر به عدم تقارن اطلاعاتی میشود به عنوان مثال عدم سیاستگذاری صحیح بانک مرکزی در برهه قبل از رشد پرشتاب بورس در افزایش نرخ بهره بین بانکی یکی از دلایل این بحران است که در مقطع بعد از بحران نیز بانک مرکزی در هماهنگی بین بازارهای مختلف ناتوان شده و همچنین انواع پیشبینیهای معطوف به مقصود در رابطه با آینده بازار باعث تشدید این ناهماهنگی و عدم تقارن اطلاعاتی شده است.
در مجموع حل مشکلات بورس منوط به سه موضوع زیر است
شفافیت در اطلاعات مالی
افزایش سواد مالی مردم
هم راستایی انگیزهها برای حل مشکلات بالقوه نمایندگی
و کاهش مداخلات دولتی همراه با سیاستگذاری صحیح و به موقع
در این بین نباید فراموش کرد در اقتصاد فاسد و رانتیر ایران گاهی به اسم دفاع از سرمایهگذاری و تحت عناوین فریبنده در واقع از دزدها و رانتبگیرها و مفسدین دفاع میشود مفسدینی که به پشتوانه تجربه بیش از یک دهه کار اقتصادی در دولت، یا خود بخشی از نهاد قدرتند و یا آنکه به واسطه وابستگی، از انواع رانتهای اطلاعاتی و مالی بهرهمند هستند. به آنان که در دفاع از مفسدین منتفع هستند حرجی نیست اما بسیاری از سر خوشبینی مفرط چنین اظهاراتی را طرح میکنند. اقتصاد ما از یک فساد سیستماتیک رنج میبرد و این فساد محدود به دولت نیست بلکه تمامی ارکان این اقتصاد درگیر فساد است.
https://t.me/Catalax