7 C
تهران
چهارشنبه 2 فروردین 1402 ;ساعت: 15:36
کافه لیبرال

معجزه تاریخ‌نویسی مارکسیستی

📋این شیوه تاریخ‌نویسی، در کشوری مانند ایران که تاریخی طولانی دارد، روشی یک‌سره اَبتَر است. در پیش‌گفتار نویسنده بر کتاب به تصریح آمده است: «نگارش این اثر… به منظور بررسی پایگاه حزب توده، مهم‌ترین سازمان کمونیستی در ایران، آغاز شد.» آن‌گاه، نویسنده، با اشاره‌ای به شکست حزب توده و این‌که انقلاب 57، انقلابی اسلامی بود و حزب توده توان آن را نداشت که قدرت را به دست گیرد، می‌افزاید: «کتاب حاضر، در واقع، بنیادهای اجتماعی سیاست در ایران را تحلیل و این موضوع را بررسی می‌کند که چگونه توسعه اقتصادی-سیاسی، به تدریج، ویژگی‌های زندگی سیاسی در ایران را از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی شکل داده است.» در واقع، این تاریخ، در اصل، ایرانِ تاریخِ حزبِ توده بوده اما با شکست آن حزب به «تاریخ ایران میان دو انقلاب» تبدیل شده است. چنان‌که از «درآمد» می‌توان دریافت، نویسنده، مانند همه تاریخ‌نویسان مارکسیست، کمابیش، مارکسیست- یا بهتر بگویم: نئومارکسیستِ- غیرانتقادی است و نتوانسته نظریه مارکسیستی را به محک مواد تاریخ ایران بزند. بخش‌های مهمی از کتاب، تکرار مطالبی است که نویسندگان چپ پیشتر بسیار نوشته و تکرار کرده‌اند. برخی از همین مباحث تکراریِ سخت ابتدایی خیالات فعالان سیاسی یک سده گذشته است و آبراهامیان نیز به عنوان فعال سیاسی همان خیالات را بار دیگر تکرار کرده است. در بخشی که موضوع آن مقدمات مشروطه‌خواهی در ایران است، آبراهامیان از دو نفر از روشنفکران نام برده که نخستین آن‌ها جمال‌الدین اسدآبادی و دومین آن‌ها ملکم‌خان است. بعید است که نویسنده رساله‌هایی از اسدآبادی را دیده و خوانده باشد؛ آن‌چه او درباره سیدجمال گفته، تکرار مطالب دیگران است اما او نتوانسته است توضیح دهد که به واقع اسدآبادی می‌توانست چه نقشی در جنبش مشروطه‌خواهی مردم داشته باشد. درباره نقش روشنفکران این عبارت شگفت‌انگیز آمده است که «طبقه روشنفکر مشروطیت، سکولاریسم و ناسیونالیسم را سه ابزار کلیدی برای ساختن جامعه‌ای نوین و توسعه‌یافته به شمار می‌آورد.» این‌که اسدآبادی را بتوان از شمار روشنفکرانی مانند ملکم‌خان به شمار آورد و به او، که همه عمر، آگاهانه و به عمد، محل تولّد خود را پنهان نگاه داشت و منادی اتحاد جهان اسلام بود، نسبت ناسیونالیسم و سکولاریسم داد، از معجزات تاریخ‌نویسی نئومارکسیستی است🖊

🔸 ملیت‌سازی جعلی، سرمقاله شماره شانزدهم سیاست‌نامه، نوروز ۱۴۰۰، صص۸-۴

💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي

@javadtabatabai

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

در باره شیوۀ تاریخ‌نویسی ایدئولوژیک، دکتر جواد طباطبایی

cafeliberal

تاریخ‌نویس ایرانی و بسط آگاهی ملی، جواد طباطبايی

cafeliberal

دکتر جواد طباطبایی: ایران، ملتی واحد از اقوام غیرواحد

cafeliberal

«عمق استراتژیک ما» و پیامدهای جنگ قره باغ، جواد طباطبایی

cafeliberal

((ایرانِ بزرگِ فرهنگی)) چیست؟

cafeliberal

دکتر جواد طباطبایی: آیا می توان از فلسفه سیاسی در ایران سخن گفت؟

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید