یکی دیگر از دستاوردهای ناخواستهٔ گسترش بازار بورس در ایران این است که خیل عظیمی از کسانی که هیچ آشناییای با مبانی علم اقتصاد نداشته و ضمن نفرت از ثروتمندان جامعه، وظیفهٔ دولت را چپاول این قشر خونخوار میدانستند، به مرور با کارکردهای بازار آزاد، رابطهٔ عرضه و تقاضا، و مهمتر از همه مفهوم مالکیت خصوصی آشنا شده و هر نوع تعرضی به حق دارندگی خود را، خواه از جانب نهاد حکومت و خواه از سوی هر شخص حقیقی و حقوقی دیگری برنمیتابند.
از جمله اتفاقات قابل توجه در این خصوص، اعتراض پیوسته و بیوقفهٔ مشتریان چند کارگزاری مهم کشور است که با ارائه خدمات بیکیفیت، تمامی کاربران خود را متضرر کردهاند. اتفاقاتی از این دست تا همین دو سه سال گذشته نه تنها مورد اعتراض عمومی قرار نمیگرفت، که جماعت دور از بازار سرمایه، با لحنی آکنده از شماتت، فعالان سودجو و جاهطلب بازار را بخاطر طمع بیش از حد مورد سرزنش قرار داده و این بلایا را سزای عدم دستگیری از مستمندان جامعه قلمداد میکردند. این در حالی است که امروز، افرادی که حتی با کمتر از پنج میلیون تومان در بازار سرمایه فعالیت میکنند، همصدا با فعالان ثروتمندتر بازار، از ضرورت لغو انحصار از کارگزاریها و بسط رقابت و آزادسازی در این عرصه سخن میگویند.
در آخرین مورد، تکرار چندین و چند بارهٔ شایعهٔ اخذ مالیات از عایدی سرمایه در بازار بورس با واکنش تند عموم فعالان بازار مواجه شد. بهگونهای که بسیاری از ایشان، لیبرالتر از نوزیک و روتبارد، ادلهای قابل تأمل از آسیبهای نظام مالیاتگیری بر کل اقتصاد کشور و به ویژه تبعات آن برای فرودستترین اقشار جامعه مطرح میکنند.
در این میان، سهام عدالت، که زمانی با شعارهای تساویطلبانه توزیع شده بود، امروز به بخشی از اموال افرادی تبدیل شده که حاضر نیستند حتی یک ریال از سود حاصل از آن را با دولت تقسیم کنند. نتیجه آنکه، مفهوم عدالت که برای دههها مصادره و معادل تساوی و برابری توزیعی تعریف شده بود، مفهوم حقیقی خود را در پیوند با آزادی بازیافته و معنای درستی را از این واژه به ذهن متبادر مینماید. به عبارتی دیگر، توزیع سهام شرکتهای دولت به قصد برقراری عدالت اجتماعی، بذر آزادیخواهی و آزاداندیشی را در سراسر کشور پراکنده و تداوم بارش سود حاصل از آن، نویدبخش سالی است بس پر بار.
باری…
یکی از سختترین مراحل اشاعهٔ لیبرالیسم اقتصادی، توضیح مزایای خودخواهی، سودجویی، دلالی و جاهطلبی به جماعتی است که از بدو تولد با ادبیات چپ و آموزههای گداپرور آن تعلیم یافته و جهان را تنها از دریچهٔ بازتوزیع اقتصادی تفهم کردهاند. کسانی که در ترویج ایدهٔ بازار آزاد بین تودهٔ مردم به مباحثه و قلمفرسایی مبادرت ورزیدهاند نیک میدانند که رسوبزدایی از ذهن افرادی که درکی از حقانیت مالکیت خصوصی نداشته و مداخلات دولت در اقتصاد را همتراز با امداد غیبی تعبیر میکنند، تا چه حد کاری است سخت و طاقتفرسا.
حال، از آنجا که ایراد سخنرانی و برگزاری کلاس و کارگاه تأثیر چندانی بر قوای فاهمهٔ حضرات چپ نداشته است، شاید بد نباشه که به هر متفکر سوسیالیستی مبلغی را، نه برای مصرف، که صرفاً به منظور سرمایهگذاری تحویل داد. خواهید دید که در کوتاه زمانی شاهد تولد هزاران هزار آدام اسمیت جدید خواهیم بود.
✍️ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی
@LibertasFarzin