زمانیکه بعنوان نویسنده در مجله فورچون کار میکردم بیشتر اعضای تحریریه نشریه را زنان مجرد تشکیل میدادند. البته آنها از این تجرد خوشحال نبودند و برای من از تجربههای بد خود ضمن ملاقات با مردان تعریف میکردند، مردانی که به آنها خیانت کرده یا بعد از یکی دو قرار ناپدید میشدند. حتی بعضی از این زنان میگفتند که اصلا هیچکس به آشنایی و قرار با آنها ابراز تمایل هم نمیکند. در مقابل اما من و سایر مردان کارمند مجله عموما متاهل یا در رابطههای جدی و بلندمدت بودیم.
سوال اینجاست که چرا امروزه آشنایی و برقراری رابطه عشقی برای زنان خیلی سختتر از مردان است؟
بعضی تئوریها رفتارهای نامناسب زنان را ریشه این مسئله میدانند، اما من استدلال خواهم کرد که مشکل نه استراتژی، بلکه ترکیب جمعیتی است. در طی 15 تا 20 سال گذشته در آمریکا تعداد زنانی که از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند 33 درصد بیشتر از مردان بوده است. البته این شکاف جنسیتی نه فقط مخصوص آمریکا، بلکه پدیدهای جهانیست. در استرالیا تعداد زنان دانشجو 41 درصد بیشتر از مردان است، در برزیل 40 درصد، ایتالیا 36 درصد، مالزی 54 درصد، روسیه 21 درصد و بریتانیا 31 درصد.
به عقیده من موانع و تبعیضهایی که قبلا علیه زنان وجود داشت باعث مخفی کردن یک واقعیت بیولوژیک مهم گشته بود، اما امروزه تحقیقات مربوط به رشد مغز نشان میدهند دختران سریعتر از پسران به بلوغ میرسند و از نظر عصبشناسان مردان از نظر بلوغ فکری و اجتماعی یکسال از زنان عقبتر هستند. در نتیجه دختران معمولا در مدرسه عملکرد بهتری داشته و بیشتر وارد دانشگاه میشوند.
البته اگر ما دارای ذهنی باز و بدون تعصب در مورد روابط عشقی و ازدواج بودیم آنگاه این شکاف جنسیتی اهمیتی نمیداشت، اما تحقیقات اخیر نشان میدهند در آمریکا و کشورهای غربی روند کلی بسمت چیزی است که به اصطلاحِ آکادمیک “جفتگیری تفکیکی” مینامند، یعنی فارغ التحصیلان دانشگاه تمایل دارند فقط با افراد دارای مدرک دانشگاهی رابطه داشته باشند.
تحقیقات روانشناسی و جامعهشناسی نشان میدهند وقتی تعداد زنان بیشتر باشد، کل فرهنگِ روابط بیقید و بندتر و جنسیتر شده و تمایل به تکهمسری کاهش میابد؛ نرخ ازدواج کاهش یافته و طلاق اوج میگیرد. چنانکه میبینیم نرخ ازدواج در آمریکا در 25 سال اخیر بشدت کاهشی بوده است؛ مردان تحصیل کرده مجرد عجلهای برای ازدواج ندارند چون میدانند که تقاضا برای آنها بالاست.
دانشگاهها مکان خوبی برای مطالعه این پدیده هستند. نسبت دانشجویان در دانشگاههای آمریکا امروز بطور میانگین 4 زن به 3 مرد است، هرچند این ارقام از یکی به دیگری متفاوتند. مثلا در کالج پراویدنس، دانشگاه بیلر، و دانشگاه نیویورک با نسبت 3 دختر به 2 پسر، پسرها از این نسبت جنسیتی نهایت بهره را برده و بیشترشان هیچ برنامهای برای برقراری روابط جدی و بلندمدت ندارند. در نتیجه این مکانها با پدیده کاهش قرارهای عاشقانه و افزایش خوشگذرانیهای مستانه و بدون تعهد روبرو هستند. کمبود پسران همچنین موجب افزایش فشار روی دختران برای اعمالی گردیده که تمایلی به انجام آنها ندارند، فقط چون میخواهند که پسر را در رابطه حفظ کنند.
در مقابل اما وقتی به موسساتی مانند دانشگاه صنعتی جورجیا ، کالیفرنیا، و تافت نگاه میکنیم که در آنها نسبت مرد به زن برابر و گاهی حتی بیشتر بسمت مردان است، فرهنگ غالب بسمت روابط طولانی مدت بوده و بسیاری از روابطِ ضمن تحصیل به ازدواج میانجامند.
وقتی نسبت جنسیتی متعادل و حتی کمی بسمت تعداد بیشتر مردان باشد، کل فرهنگ روابط عشقی بسمت تکهمسری و ازدواج سنتی و تعهد بلند مدت مردان میرود. آنها بطور تکاملی انگیزه دارند همسر و پدر بهتری باشند و در نتیجه ما شاهد کاهش نرخ طلاق و نزول نرخ تولد فرزندان خارج از ازدواج هستیم.
یک مثال جالب دیگر منطقه سانتا کلارای کالیفرنیا است که در آن مردان مجرد جوان تحصیل کرده 38 درصد بیشتر از زنان هستند. این عرضه زیاد مردان تاثیر خود را بشکل قابل پیشبینی نشان میدهد. در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی بین 30 تا 40 سال، 78 درصد زنان متاهل هستند، درحالیکه این رقم برای شهر واشنگتن 48 درصد و شیکاگو 58 درصد است. همچنین ازدواجها در سانتا کلارا پایدارتر بوده و فقط 4 درصد زنان مطلقه محسوب میشوند، درحالیکه این رقم برای آمریکا بطور میانگین 9 درصد است.
کمبود زنان همچنین موجب تعهد مالی بزرگتر از سمت مردان میگردد. سیاست قدیمی تک فرزندی در چین باعث افزایش انتخاب جنسیت و سقط جنین گردید که اکنون به معنی کمبود تعداد زنان جوان در سن ازدواج است. وجود 120 مرد جوان به ازای هر 100 زن یعنی زنان چینی امروز در مورد ازدواج دارای قدرت چانهزنی اقتصادی بالایی هستند و مردان جوان و والدین آنها باید ثروت خیلی بیشتری جمع کنند تا بتوانند توجه دختران جوان را برای ازدواج جلب نمایند.
همچنین مطالعات اقتصاددانان و روانشناسان نشان دادهاند وقتی تعداد یک جنس بیشتر میشود، آنها سختکوشتر و نوآورتر میگردند. تحقیق یک استاد دانشگاه کلمبیا تخمین میزند که 20 درصد رشد تولید ناخالص داخلی چین در دو دهه اخیر در نتیجه فشار بیشتر روی مردان برای کسب درآمد بالاتر جهت موفقیت در پیدا کردن همسر بوده است. امروزه یک مرد طبقه متوسط برای ازدواج مجبور است مالک یک خودرو و یک آپارتمان باشد وگرنه شانسی نخواهد داشت. از طرف دیگر، بسیاری از زوجها هم دیگر تمایلی به داشتن فرزند پسر ندارند زیرا در نهایت برای آنها بسیار پرهزینه خواهد بود. این همه در حالی است که چین یکی از مردسالارانهترین جوامع تاریخ بوده است.
اما در آمریکا زنان هستند که عرضهشان بیشتر از تقاضاست، حداقل در میان فارغالتحصیلان دانشگاه. تحقیقات روانشناسی نشان میدهند وقتی زنان ببینند که تعداد مردان شایسته ازدواج کم شده، اولویتهای آنان نیز تغییر کرده، تمرکزشان بیشتر بسمت شغل و درآمد، و کمتر بسمت ازدواج میرود. این مانند نوعی سازگاری تکاملی است. چه آگاهانه یا ناخودآگاهانه، زنان درک میکنند مجبورند به تنهایی فرزندان خود را بزرگ کنند. در این راستا یک تحقیق نشان میدهد زنان نسل هزاره (متولدین دهه 1980 تا میانه دهه 1990) نسبت به مردان این نسل اولویت بیشتری به درآمد میدهند.
از طرف دیگر بعضی معتقدند جنبشهای فمنیستی نیز در زمانی که تعداد مردان کاهش میابد تقویت میگردند. با افزایش تعداد زنان مجرد، مردان از این وضعیت بهره برده و آزادی جنسی برای آنها سودمندتر است. این گونه موقعیتها باعث میگردد زنان بیشتر بدنبال کسب قدرت بروند تا بتوانند نیازهای خود را برطرف نمایند.
با افزایش نگرانی ناشی از موارد تجاوز در دانشگاهها، امروز فعالیتهای فمنیستها نیز تشدید شده است. به عقیده من این نگرانیها کاملا واقعی هستند، اما خود نسبت نابرابر جنسیتی هم بخشی از مشکل است. تحقیقات نشان دادهاند که در طول تاریخ وقتی نسبت تعداد زنان به مردان بیشتر باشد، موارد تجاوز افزایش یافته و مجازات آن نیز کاهش میابد. حتی مطالعات اخیر جرمشناسان و جامعهشناسان با دادههای FBI نیز نتیجه مشابهی گرفته است. کشورهای دارای تعداد کمتر مردان معمولا موارد تجاوز جنسی بیشتری نیز ثبت میکنند.
در کشورهای دارای کمبود تعداد زنان، وضعیت معکوس است. در چین افزایش تعداد مردان با کاهش موارد تجاوز جنسی همراه بوده است. بنظر می آید وقتی تعداد زنان کمتر باشد، مردان با آنها بهتر رفتار میکنند.
جان بیرگر – روزنامه نگار
📜 https://t.me/konjkavy
منابع: https://bit.ly/3hnaCGI
https://bit.ly/2KVyFjF