همین موضوع که ایلان ماسک ثروتمندترین فرد در جهان است، یک استدلال بسیار قوی در اثبات حقانیت و ترقی خواهی سرمایهداری لیبرال است. به راستی چه کسی بیش از او شایستگی این مقام را دارد؟
چه کسی در سالهای اخیر بیش از او در تغییر جهان و ساختن تاریخ در جهت آسایش و آزادی انسان کوشا و موثر بودهاست. ایلان ماسک در دو عرصه بسیار حیاتی راهگشا بوده است: یکی در عرصه طراحی خودروها و وسایل نقلیه برقی که گامی بسیار مهم در گذار انسان از عصر سوختهای فسیلی به عصر انرژیهای پاک، تجدید پذیر و نامحدود است. این عصر جدید میتواند نگرانیهای بزرگ بشر را در زمینه تخریب محیط زیست و اتمام منابع سوخت فسیلی پایان بخش بخشد.
عرصه دیگر فعالیت او پروژه تاریخساز بهرهبرداری از فضا و سکونت انسان در فضا است. عظمت افق های بلند این پروژه هنوز تا اندازه زیادی برای ما ناشناخته است. سیطره انسان بر فضا و کرات دیگر میتواند بسیاری از محدوده ها و تعاریف موجود درباره جهان و زندگی انسانی را تغییر دهد. پروژه بزرگ تولید برق خورشیدی در فضا مکمل ضروری پروژه اول ایلان ماسک برای برقی کردن حمل و نقل است. این پروژه که شاید چند دهه تا تکمیل آن زمان مانده باشد، برق را به میزانی ارزان خواهد کرد که یک انقلاب رفاهی جدید در زندگی بشر ممکن خواهد شد.
استفادهها از مواد معدنی و کمیاب موجود در کرات دیگر مکمل بزرگ این انقلاب جدید خواهد بود. زندگی در فضا مفهوم جهان تک سیارهای همیشگی ما را تغییر میدهد. پای انسان به عرصهای بیکران باز خواهد شد و پروژه نظامی دیدهبانی فضایی دائمی و شلیک دقیق و سوپرسونیک از فضا برتری جهان آزاد و ارتش ایالات متحده را بر دشمنان آزادی و کامجویی بشر به میزان چشمگیری افزایش خواهد داد.
در نهایت باید به پروژه عظیم و آزادیبخش اینترنت ماهوارهای ایلان ماسک اشاره کرد که که احتمالا می تواند به سلطه حکومتهای مستبد و خودکامه بر جریان آزاد اطلاعات پایان دهد. این پروژه استارلینک نام دارد و از طریق ساختن کهکشانی متشکل از ۴۲ هزار ماهواره در فضا میتواند اینترنت را به محرومترین و دورافتادهترین نقاط زمین برساند
کارل مارکس گمان میکرد که موتور تحول جامعه و ساختن تاریخ، طبقه کارگر و مبارزه طبقاتی است. او که فلسفه سیاسی، شاکله بیولوژیک انسان و بخش غیر قابل تغییر رانهها و غرائز او را از دستگاه نظری خود حذف کرده بود، هرگز نتوانست بفهمد که یک جمع بسیار بزرگ انسانی نه میتواند حکومت کند و نه اختراع و نه قادر است به شرایط همبستگی کامل که عاری از تضاد و رقابت است، دست یابد.
کارل مارکس و پیروانش هرگز نفهمیدند که این تنها فرد انسانی و یا جمعهای بسیار کوچکاند که حکومت میکنند. یک جمع بسیار بزرگ هرگز نمی تواند حکومت کند. جامعه انسانی بدون تقسیم کار و سلسله مراتب نمیتواند وجود داشته باشد. آنها نفهمیدند آنچه که همواره جامعه انسانی را به پیش برده و تاریخ را ساخته است، آزادی فردی و منافع فردی بودهاست و هیچگاه دورانی جدید و استثنایی پدید نخواهد آمد که در آن “گربهها برای رضای خدا موش بگیرند!”
این فرد انسانی و یا جمعهای خیلی کوچکاند که ابتکار، نوآوری و اختراعات را رقم میزنند و پیشرانه آنها هم منافع و آرزوهای فردی است. یک طبقه یا یک جامعه نوآوری و اختراع نمیکند. این فرد انسانی است که این کار را انجام میدهد و این نوآوری و ابتکار فردی بشر و منافع و آرزوهای فردی او است که جامعه انسانی را به پیش میبرد و تاریخ را میسازد نه مبارزه طبقاتی مورد نظر مارکس و پیروانش.
Toos Tahmasebi, [24.02.21 08:34]