اگر روزی نهاد دانشگاه در ایران به وجود بیاید و در تحول بعدی دانشگاه ایرانی ایجاد شود، دیگر موضوع آن اسلام نخواهد بود که موضوع حوزه علمیه است؛ بلکه موضوع آن ایران خواهد بود. در جایی که ما هستیم اسلام در داخل ایران است و نه ایران در داخل اسلام. به همین دلیل هم حوزه نتوانسته به دانشگاه جدید تبدیل شود، چون موضوع اساسی اش اسلام بود و ایران در آن جای چندانی نداشت. اما موضوع دانشگاه، ایران است و انچه که از اسلام در ایران وجود داشته مندرج در تحت ایران است. برای داشتن دانشگاه در معنی جدید باید ایران را به موضوع بحث دانشگاه تبدیل کنیم. هیچ دانشگاهی نداریم که موضوع آن، موضوع آن کشور نباشد؛ چه این موضوع را با چشم عیر مسلح ببینم و چه نبینیم.در مورد فرانسه این را نمیبینیم، اما دانشگاه آلمان دانشگاه آلمان است؛ این موضوعات را میتوان تا حدی دید اما اینها با دیگر با هم فرقی ندارند؛ آنها در یک نظام فکری وارد شده اند و همهی آنها دانشگاههای خاصی هستند که دانشگاه عام نظام علم اروپا را ایجاد میکنند.من در خصوص علوم انسانی حرف میزنم. فکر نکنیم که چون نظام علم جهانی است، پس نظام علم یک کشور مشخص نیست. به عنوان مثال جامعه شناسی فرانسوی غیر از جامعه شناسی آلمانی، ایتالیایی و انگلیسی است.همهی این کشورها علوم انسانی متمایز خود را دارند اما درون یک پارادایم عام فکر، تبادل نظر و تولید علمهای مشخص میکنند.آن کل از این مجموعهها فراهم آمده است. در واقع هر کشور اروپایی، هم کشوری مشخص در قاره اروپا است و هم جزئی از کلیت اروپا است.?
متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 13 اسفند 1396 مطالعه کنید
?جواد طباطبایی