🔹کلیتون کریستینسن فقید، استاد نوآوری در هاروارد، در کتاب «معمای پیشرفت» خود خاطره بامزهای از کرهجنوبی چند دهه پیش نقل میکند که فساد زیادی در آن شیوع داشته است. تا جایی که حافظهام یاری میکند ماجرا مربوط به یک فروشنده بیمهنامه بود. وی برای فروش بیمه منزل به سراغ کریستینسن رفته و البته معامله هم سر گرفته بود. بعدها به استاد نوآوری گفته بودند خوب شد قبول کردی و بیمه را خریدی؛ اگر با زبان خوش بیمه نمیکردی چند روز بعد خانهات را دزد میزد. به عبارتی باید زورکی بیمه شوی؛ والا برایت تبعات دارد!
🔹وی سپس اشاره میکند که الان وضعیت کرهجنوبی خیلی متفاوت است و دیگر از این نوع جیببریها خبری نیست. همچنین اشاره میکند که اوضاع آمریکا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم هم تفاوت زیادی نداشته است؛ ولی بعدها توانستهاند فساد را تا حد زیادی مهار کنند. استدلال وی این است که وقتی کشورها ثروتمند نیستند راهها و ابزارهای رسیدن به هدف زیاد نیست و افراد به دلیل محدودیتهای موجود انگیزه زیادی برای شکستن قواعد و دور زدن موانع دارند تا به هدف خود برسند. با ثروتمندتر شدن جامعه و بیشتر شدن امکانها میتوان امیدوار بود که آن قاعدهشکنیهای قبلی مهار شود و جامعه بتواند به این تعاملات نظم دهد و آنها را به شکل مناسب نهادینه کند.
🔹شاید نزدیکترین مثالی که در اینباره به ذهنم میرسد لابیکردن برای دنبال کردن منافع صنفی و گروهی است. لابی کردن شاید در ابتدا مترادف با زد و بندهای غیرقانونی تلقی میشد؛ ولی اکنون یک صنعت قدرتمند است که فعالیتها و هزینههای آن تا اندازه زیادی برای عموم مردم در دسترس است. در کشورهای توسعهیافتهتر همچنان میشود از فساد شنید؛ ولی فسادهای بزرگ و آشکار بهندرت رخ میدهند. در چنین مواردی اهل فساد باید ظرافت بیشتری به خرج دهند و تلاش بیشتری کنند. خرده فسادهای روزمره کمتر دیده میشود و شفافیت کم و بیش مناسبی برقرار است.
🔹باری، گفته میشود چرا سیاستهای ضدفساد در کشور ما موفق نبوده است؟ نگارنده این سطور معتقد است اگر جز این بود باید تعجب میکردیم! طبیعی است در کشوری در حال تحریم که اقتصاد آن طی دهه گذشته در عمل رشدی نداشته است چنین باشد. وقتی امکانهای پیشروی شهروندان ایرانی هر روز کمتر میشود و تورم بالای مزمن نیز اقتدار اخلاقی جامعه را سست کرده است خیلیها تمکین به قانون و زندگی سالم را جدی نمیگیرند.
🔹در چنین شرایطی آدمها نزدیکبینتر میشوند و «چوب درختان میوه را برای گرمکردن خود میسوزانند» که البته این رفتارها چیز غریبی نیست و شاید حتی عاقلانهترین کار باشد. در تورمهای بالا و عدمقطعیتهای شدید میتوان دید که قانون به امری تفننی تبدیل میشود و کسی آن را جدی نمیگیرد. وقتی به فردای خود مطمئن نیستیم، بعید است قانونمداری خیلی گزینه جذابی به حساب آید.
🔹خلاصه کنم در ایران ما بدون رشد اقتصادی مستمر و مهار عدمقطعیتهای آتی نظیر تحریم و شوکهای سیاسی و اقتصادی، مبارزه با فساد به جایی نمیرسد. والله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی