کمونیستها عموما تخریب محیط زیست را از نتایج اصلی سرمایه داری قلمداد می کنند.(به طور کلی اینان تمام پلشتی هستی را به سرمایه داری نسبت می دهند!)در حالی که سرمایه داری نظام آزاد اقتصادی است که وقتی بشر در همه ساحات به آزادی رسید نمیتواند در ساحت اقتصاد بدون آزادی بماند و یک پایش لنگ بزند.
سرمایه داری ناگزیرِ توسعه سیاسی است و در دموکراسی هم همه انواع آزادی از جمله آزادی اقتصادی باید قوام گیرد تا دموکراسی بتواند بر شانه های جامعۀ مدنی تکیه کند که بتواند قدرت اقتصادی خودش را برابر دولت داشته باشد و اسیر دولتها نگردد.
توسعۀ پایدار و همه جانبه نمی تواند با اقتصاد غیر بازار آزاد به دست آید.
سرمایه داری متور محرکۀ بخش مادی توسعۀ دموکراتیک است.
اگرچه سرمایه داری بدون دموکراسی مقدور است اما دموکراسی بدون سرمایه داری به هیچ وجه ممکن نیست .
دیگر اینکه تخریب محیط زیست نتیجه اصلی تغییر در هستی بشر مدرن در انقلاب صنعتی است یعنی فرایند صنعتی شدن خواه ناخواه به صدمه به محیط زیست هم منجر میشود.حالا همانجا که خطر هست راه حل هم همانجاست.با پیشرفت اقتصاد سرمایه داریست که خلاقیت و آزادی رشد میکند تا راه های جلوگیری از تخریب بیشتر محیط محیط زیست پیدا شوند و فرایند صنعتی شدن مخاطرات کمتری داشته باشد.بازگشت به عقب در فرایند مدرنتیته نا ممکن بوده و نمیتوان انتظار داشت دنیای صنعتی به ماقبل صنعتی برگردد و فرد مدرن به جای اتومبیل سواری الاغ سوار شود.اما همان تکنولوژی که از سرمایه داری مایه میگیرد میتواند مماشین برقی بسازد که کمتر آلاینده باشد.
در چنین قابی ادعای اینکه تمام مسئولیت بر دوش سرمایه داریست ادعای گزافی است در این صورت باید در نظام های غیر سرمایه داری مثل چین مائو و شوروی با تخریب محیط زیست طرف نباشیم که اتفاقا برعکس این دو نظام سرمایه داری ستیز خود از بزرگترین مخربین طبیعت هستند.چون آنان هم صنعتی شده اند با ضرب و زور و دگنک هم صنعتی شده اند و محیط زیست را نابود کردند نمونۀ تاریخی تخریب دریاچه آرال و محیط زیست آن:
🔻نابودی دریاچه آرال در شوروی کمونیستی
در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، دولت شوروی تصمیم گرفت، رودخانههای آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) که بیشتر آب دریاچه آرال را تأمین میکردند به سوی بیابانهای آسیای میانه تغییر مسیر دهد تا پنبه، برنج، صیفیجات و غلات در این مناطق کشت شود. این برنامه برای آن بود تا شوروی به یک صادرکنندهٔ عمدهٔ پنبه تبدیل شود. این اتفاق سرانجام افتاد و امروزه ازبکستان بزرگترین صادرکنندهٔ پنبهاست.
ساخت کانالهای آب بر روی این دو رود از دههٔ ۱۹۴۰ آغاز شده بود. بیشتر کانالها بد ساخته شده و آب آن درز کرده یا تبخیر میشد. در کانال قرهقوم که بزرگترین آنها بود ۳۰٪ تا ۷۵٪ آب هدر میرفت. اکنون هم تنها ۱۲٪ کانالهای ازبکستان آب را هدر نمیدهند.
کوچک شدن دریاچهٔ آرال
از سال ۱۹۶۰ میلادی، هر سال ۲۰ تا ۶۰ کیلومتر مکعب آب، به جای دریاچه آرال به سوی بیابان میرفت. بیشتر آبی که در گذشته به دریاچهٔ آرال میریخت، تغییر مسیر داده بود. از دههٔ ۱۹۶۰ دریاچه آرال کوچک شدن خود را آغاز کرد. از ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۰ هر سال بهطور میانگین ۲۰ سانتیمتر از ژرفای آب این دریاچه کاسته شد. در دههٔ ۱۹۷۰ این رقم به ۵۰ تا ۶۰ سانتیمتر و در دههٔ ۱۹۸۰ به ۸۰ تا ۹۰ سانتیمتر رسید. از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ میلادی، آبی که برای کشاورزی مصرف میشد به دو برابر رسید. کشت پنبه هم در این دوره دو برابر شد.
نابودی دریاچه برای شورویها عجیب نبود و آنها از ابتدا انتظار آن را داشتند. اما این تصمیم در شورای وزیران و پولیتبورو گرفته شدهبود و شخصی در سطوح پائینتر نمیتوانست به آن اعتراض کند. واکنشها به نابودی تدریجی آرال متغیر بود. برخی کارشناسان شوروی دریاچهٔ آرال را «خطای طبیعت» توصیف کرده و نابودی آن را غیرقابل اجتناب میدانستند. اما از سوی دیگر طرحی در دههٔ ۱۹۶۰ پیشنهاد شد که رودخانههای حوضهٔ آبریز رود اوب با یک پروژهٔ کانالکشی عظیم به آسیای مرکزی منتقل شود که پر کردن دریاچهٔ در حال خشکیدن آرال یکی از اهداف این طرح بود. این طرح در نهایت به علت هزینهٔ بسیار زیاد و مخالفت افکار عمومی در ۱۹۸۶ میلادی کنار گذاشته شد.