کتاب هنر شفاف اندیشیدن به زبان های مختلفی ترجمه شده است و جزکتاب های پرفروش محسوب می گردد
کتاب هنر شفاف اندیشیدن باعث می شود نحوه فکر کردن و تصمیم گرفتن کند شود و دیگر اشتباهات رایجی که هنگام فکر کردن و تصمیم گرفتن ممکن است تاثیر مخربی بر تصمیم گیری بگذارد، رخ ندهد.
بریده هایی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن
از تخت خوابتان در هتل بتوانید برج ایفل را ببینید یا نبینید واقعا اهمیتی ندارد. این که بتوانید خواب عمیقی داشته باشید بسیار مهم تر است.
ما نمی توانیم بگوییم چه چیزی موفق مان می کند. تنها می توانیم چیزهایی را مشخص کنیم که مانع موفقیت ما می شود یا نابودش می کند.
نیمه ی منفی ماجرا، یعنی خطا های فکری را حذف کن تا نیمه ی مثبت، خود عهده دار کار شود. این تنها چیزی است که لازم است بدانیم…
خاطراتت را بنویس پیش بینی های خود را یادداشت کن، آن هم درباره تغییرات سیاسی، شغل خودت، وزنت، بازار بورس و … سپس گاهی یادداشت های خود خودت را با وقایع بیرونی مقایسه کن. از این که چه پیشگوی ضعیفی هستی ، شگفت زده خواهی شد.
مطالعه تاریخ را هم فراموش نکن. منظورم پس نگری ها و نظزیه های انباشته شده در کتاب های درسی نیست. تاریخ شفاهی یا اسناد تاریخی یک دوره خاص را بخوان. اگر نمی توانی بدون اخبار زندگی کنی، روزنامه هایی از پنج، ده یا بیست سال پیش را پیدا و مطالعه کن. آن گاه درک بهتری از غیر قابل پیش بینی بودن جهان پیدا خواهی کرد.
بدبختی ها از خوشبختی ها متعددتر و هم قدرتمند ترند. ما نسبت به موارد منفی بیشتر حساسیم تا موارد مثبت. در خیابان هم چهره های مخوف بیشتر از چهره های خندان به چشم می ایند. ما برخورد بد را بیش از برخورد خوب به خاطر میسپاریم، البته غیر از مواقعی که برخورد خوب از طرف خودمان باشد!
پدیده توهم مفید بودن :
مردی هر روز راس ساعتی معین به گوشه میدان شهر می رفت و لحظاتی کلاهش را از سرش بر می داشت و به شدت تکان می داد. روزی پلیس علت این کار رااز وی جویا شد. گفت : با این کار زرافه ها را دور می کنم. پلیس پرسید: من در این جا زرافه ای نمی بینم؟!
پاسخ شنید : این نشان می دهد که من کارم را درست انجام می دهم.
به این می گویند توهم مفید بودن! ما روزانه با توهم مفید بودن در بسیاری از موارد گوناگون سرو کار داریم…
خیلی به چیزی وابسته نباش، فرض کن آن چه در اختیار داری چیزی است که جهان به طور موقت به تو داده است و می تواند در یک چشم بهم زدن ان را یا حتی بیشتر از ان را از تو پس بگیرد…
مسیری که به هنر شفاف اندیشیدن ختم شد
رولف دابلی در پاییز ۲۰۰۴ به جلسهای با عنوان «تبادل غیررسمی افکار» در مونیخ دعوت شد. این جلسه به آشنایی وی با نسیم نیکولاس طالب، نویسندهی کتاب «قوی سیاه» انجامید. نسیم طالب نویسنده، دانشور، آماردان و تحلیلگر ریسک لبنانی-آمریکایی است که آثارش بر مسائل تصادفی بودن و احتمال و عدمقطعیت متمرکز است. کتاب قوی سیاه او، که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، در ارزیابی ساندی تایمز بهعنوان یکی از ۱۲ کتاب اثرگذار بعد از جنگ جهانی دوم توصیف شده است. دابلی میگوید بعد از دیدارش با طالب و مطالعهی یادداشتهایش، ولعی برای کشف و کسب اطلاعات دربارهی موضوع اشتباهها و ابتکارات در وجودش زبانه کشید. پس شروع به بلعیدن کتابها و مقالاتی کرد که دانشمندان علوم شناختی و اجتماعی دربارهی موضوعاتی مثل «خطاها و ابتکارها» نوشتهاند. او مثل یک دانشجوی رشتهی روانشناسی و علوم اجتماعی شروع به مطالعه و پژوهش کرد که حاصل آن کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» است.
توصیه نویسنده به خوانندگان
دوبلی به خوانندگان کتابش میگوید: «لطفاً هنگام تورق این کتاب، سه چیز را در ذهن داشته باشید: اول اینکه فهرست خطاهای موجود در این کتاب کامل نیست. بیتردید، چیزهای جدیدتری کشف خواهند شد. دوم اینکه اغلب این خطاها با یکدیگر مرتبطاند و این جای تعجب ندارد؛ هرچه باشد، تمام قسمتهای مغز با هم در ارتباطاند. پیامهای عصبی از یک قسمت مغز به قسمت دیگر میروند؛ هیچ ناحیهای مستقل عمل نمیکند. سوم اینکه من پیش از هر چیزی رماننویس و سرمایهگذارم، نه دانشمند جامعهشناسی.
من از خودم نه آزمایشگاهی دارم که بتوانم دربارهی خطاهای شناختی آزمایش بکنم، نه گروهی از محققان را زیر دستم دارم تا از آنها بخواهم خطاهای رفتاری را کشف کنند. در نگارش این کتاب، بهنظر خودم نقش مترجمی را دارم که کارش تبیین و جمعبندی چیزی است که خوانده و آموخته، آنهم با بیانی که برای دیگران هم قابلدرک باشد. احترام ویژهی من برای محققانی است که در دهههای اخیر از این خطاهای رفتاری و شناختی پرده برداشتهاند. موفقیت این کتاب اساساً پیشکشی است به مطالعات آنان. من عمیقاً مدیون آنان هستم.»
پاپ از میکلآنژ پرسید «راز نبوغت را به من بگو. چگونه مجسمهی داوود، شاهکار تمام شاهکارها، را ساختی؟» جواب میکل آنژ این بود «ساده است. هر چیزی را که داوود نبود تراشیدم.»
بیا صادق باشیم. ما بهدرستی نمیدانیم چه چیزی عامل موفقیت ماست. نمیتوانیم بهدقت بگوییم چه چیزی خوشحالمان میکند. ولی با قطعیت میتوانیم بگوییم چه چیزی موفقیت و شادی ما را نابود میکند. این درک، با وجود سادگیاش، بسیار اساسی است: دانستن منفی (شناخت نبایدها) بسیار قدرتمندتر از دانستن مثبت (شناخت بایدها) است.
شفافاندیشی و زیرکانه عمل کردن به معنای به کارگیری شیوهی میکلآنژ است: بر داوود تمرکز نکن. به جای آن، بر هر چیزی که داوود نیست تمرکز کن و آن را بتراش. در مورد ما: تمام خطاها را کنار بزن. در این صورت شفافاندیشی ظاهر میشود.
محتوای کتاب هنر شفاف اندیشیدن
این کتاب شامل مواردی است که تحت عنوان خطاهای ذهنی شناخته می شود. در واقع ما در طول فرآیندهای مختلف ذهنی از جمله تصمیم گرفتن، انتخاب کردن و… دچار خطاهایی میشویم که بعضا حتی چیزی از آنها نمیدانیم.
رولف دوبلی، خود در مقدمه کتاب چنین مینویسد:
ناتوانی در شفاف اندیشی – یا به قول متخصصان «خطای شناختی» – یک انحراف اصولی از منطق است، انحراف از افکار و رفتار بهینه، عقلانی و مستدل. منظور من از «اصولی» خطاهای گاهبهگاه در تصمیمگیری نیست، بلکه منظور اشتباههای متداول و موانعی بر سر راه منطق ماست که دایما ما را گرفتار میکنند: الگوهایی که نسلهای گوناگون در قرون مختلف تکرار میکنند. مثلا دستبالا گرفتن اطلاعات خودمان خیلی متداولتر از دستکم گرفتنشان است. یا خطر از دست دادن یک چیز خیلی بیشتر ما را برانگیخته میکند تا امکان به دست آوردن یک چیز مشابه.
رولف دوبلی در این کتاب میکوشد براساس مطالعات، تحقیقات و تجربیات شخصیاش عمدهی این خطاها را شناسایی، بازخوانی و معرفی کند. همانگونه که خود در مقدمهی کتابش ذکر میکند، فهرست خطاهایش کامل نیست و موارد دیگری را نیز میتوان به آن افزود. او براساس مشاهدات علمی، نتایج آماری، استدلالها و استنتاجهای منطقی (در حوزهی علوم اجتماعی)، با ذکر مثالها و نمونههای ملموس، جهانبینی خود را دربارهی خطاهای شناختی مطرح میکند.
این کتاب در ۹۹ بخش کوتاه تک تک خطاهایی که ذهن به شکل غیرعمدی و ناخودآگاه مرتکب میشود را به همراه مثالهای مختلف و عموما ساده و قابل درک بررسی میکند. برخی از فصلهای جالب این کتاب عبارتند از:
چرا باید به قبرستانها سری بزنی؟ -خطای بقا
آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوشتر جلوه میدهد؟ -توهم بدن شناگر
چرا ابرها را به شکلهای مختلف میبینی؟ -توهم دستهبندی
چرا مرتب دانش و تواناییهایت را دستبالا میگیری؟ -اثر بیش اعتمادی
کمتر از آن چیزی که تصور میکنی در اختیار توست. -توهم کنترل
چرا آخرین شیرینی جعبه دهان تو را آب میاندازد؟ -خطای کمبود
هرکسی در اوج، زیبا به نظر میرسد. -اثر هالهای
بهتر تصمیم بگیر – کمتر تصمیم بگیر. -خستگی تصمیمگیری
چرا باید کشتیهای خود را آتش بزنید؟ -ناتوانی در بستن درها
چرا تصمیمهای سال جدید نتیجه نمیدهند؟ -اهمال
کسی که چکش به دست دارد فقط میخ را میبیند. -تغییر شکل حرفهای
چرا نباید اخبار را دنبال کنی؟ -توهم اخبار