20.7 C
تهران
جمعه 7 مهر 1402 ;ساعت: 08:02
کافه لیبرال

کودکان ایران، از حیات طیبه تا کار در چهارراهها!

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به عنوان مانیفست رسمی حکومت در حوزه آموزش و پرورش در بخش اهداف و ماموریت‌ها، نخستین ماموریت آموزش و پرورش را تربیت دانش‌آموزانی می‌داند با این ویژگی‌ها: دين اسلام را حق دانسته و آن را به عنوان نظام معيار می‌شناسند و به آن باور دارند و آگاهانه، آزادانه، شجاعانه و فداكارانه برای تکوين و تعالی اخلاقی خود و دستیابی به مرتبه‌ای از حيات طيبه و استقرار حكومت عدل جهانی مهدوی از آن تبعيت می‌نمايند و به رعايت احكام و مناسك دين و موازين اخلاقی مقيّد هستند.

اگر از ابهام موجود در اصطلاحاتی چون «حیات طیبه» بگذریم و حکومت عدل جهانیِ مهدوی را نیز پدیده‌ای شناخته‌شده نزد اکثر دانش‌آموزان کشور فرض کنیم، آنگاه این سؤال پیش می‌آید که چنین انتظاراتی که در اسناد مهم و راهبردی حاکمیت هم مورد تاکید قرار گرفته، با تکیه بر چه امکاناتی قابل تحقق است؟ به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی برای جامه عمل پوشاندن به این آرمان‌های بزرگش در نظام آموزشی کشور، تا چه اندازه لوازم و شرایط آن را مهیا نموده است؟ به نظر می‌رسد برای پاسخ به این سؤال لازم است نگاهی به برخی آمارهای مرتبط با حوزه آموزش و پرورش داشته باشیم.

ایران تنها در سال تحصیلی جدید با کمبود بیش از ۵۰ هزار کلاس درس مواجه است و این در حالی است که حدود ۶۰ درصد از همین مدارس موجود هم به دست مردم و خیرین مدرسه‌ساز تاسیس شده‌اند و حکومت عملا نظاره‌گری بوده که مراقب بُعد حاکمیتی و ایدئولوژیک آموزش و پرورش بوده و مسئولیت چندانی برای تامین مالی آن به عهده نگرفته است. از طرفی به خاطر کمبود شدید نیروی انسانی و عدم تخصیص بودجه برای استخدام معلمان جدید، کشور با کمبود ۳۰۰ هزار معلم روبروست و تنها راهکار جمهوری اسلامی برای این مسئله، فشرده کردن کلاس‌ها و افزایش غیراستاندارد جمعیت کلاس‌ها است که کیفیت آموزش را تحت تاثیر قرار داده است. وجود مدارس کپری و کانکسی و استفاده از سرباز معلم در بسیاری از روستاهای کشور نیز ظاهرا جلوه‌هایی از تلاش حکومت برای رساندن کودکان ایران به «حیات طیبه» است! در نهایت می‌توان مطمئن بود که ماحصل تحمیل ایدئولوژی اسلام سیاسی و پمپاژ مفاهیم مذهبی در نظام آموزشی کشور در کنار شانه خالی کردن حکومت از مسئولیت‌های بدیهی خود در تامین آموزش کودکان، سرزمین سوخته‌ای بر جای می‌گذارد با کودکانی محروم از آموزش که دوران نوجوانی خود را به جای مدرسه و محیط آموزشی در مزارع کشاورزی و یا چهارراه‌های شهرهای بزرگ به عنوان کودکان کار سپری می‌کنند.

نجات بهرامی، روزنامه‌نگار

 

 

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

به بهانه ثبت راه آهن سراسری ایران در میراث جهانی

cafeliberal

حاکمیت در ایران چگونه می‌تواند با بحران کم‌آبی در خوزستان مقابله کند؟

cafeliberal

پوپولیسمی که نه نان می‌دهد، نه آزادی

cafeliberal

آتش فقر در خرمن تحصیل

cafeliberal

مقصود، جهانِ سنت است و طِب بهانه است!

cafeliberal

نقش دولت موقت در دولتی کردن اقتصاد ایران

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید