قبل از پردازش به لیبرالیسم حقوقی جهت ورود به بحث حقوق بشر مناسب است حسب تناسب و تاثیر اندیشه اقتصادی در اندیشه حقوقی، لیبرالیسم اقتصادی را تعریف كنیم تا انسان را به عنوان یك موجود مادی در پهنه گیتی از دیدگاه لیبرالیسم اقتصادی بهتر مطالعه كنیم. و بر همین اساس، قانونمندی او را در دیدگاه لیبرالیسم حقوقی دقیقتر بشناسیم زیرا بخش عمدهای از قوانین، خواه مدنی یا كیفری مربوط به مال و مالكیت است كه در قلمرو فعالیت اقتصادی انسان قرار دارد و بدون شناخت تعریف مال و اسباب مالكیت آن در یك مكتب سخن گفتن از قانونمندی فعالیتهای اقتصادی بیمعنی است.
علم اقتصاد به سه حلقه عمده فعالیت انسان درزمینه تولید، خدمات و مصرف مربوط است. لیبرالیسم بر پایه دو اصل بنیادین خود; یعنی خواست و گرایش نفس انسان و آزاد بودن آن از هر گونه قید و بندی فعالیتهای اقتصادی انسان را سامان بخشیده است پس انسان در زمینه تولید و خدمات و مصرف هر چه بخواهد میتواند انجام دهد و این تنها رقابت خود انسانهاست كه برای آنها تنگنا ایجاد میكند كه در نتیجه به بازار آزاد بر پایه رقابت اقتصادی میرسیم و در این رقابت هر شخص كه قدرت بیشتری داشته باشد پیروز و موفق خواهد بود و قدرت در اقتصاد سرمایه است در نتیجه نظام سرمایهداری كاپیتالیسم (Capitalism) طی قرون ۱۸، ۱۹ و ۲۰میلادی در دنیا شكل یافته است بنابر این رهآورد لیبرالیسم اقتصادی، نظام سرمایهداری است كه هم اكنون در جهان معاصر به ویژه بعد از فروپاشی كمونیسم، شوروی یكه تاز بلامنازع جهان شده است. لذا ضروری است برای شناخت لیبرالیسم اقتصادی، نظام سرمایهداری را مطالعه كنیم.
سرمایهداری بر پایه لیبرالیسم
سرمایهداری ترجمه كاپیتالیسم است كه از واژه كاپیتال از ریشه لایتنی Capitellm گرفته شده است و Caput به معنای سر است كه در اصطلاح اقتصادی به معنای سرمایه به كار رفته است و پول بدان جهت كه اصلیترین مایه فعالیتهای اقتصادی است سرمایه نامیده شده است. كاپیتالیسم یا سرمایهداری، یك سیستم اقتصادی است كه بر پایه دیدگاه لیبرالیسم مبتنی بر مالكیت آزاد و خصوصی از اواسط قرن هیجدهم میلادی به بعد شكل یافته است.
ویژگی سرمایهداری در حلقه تولید و خدمات مبتنی بر مالكیت خصوصی ابزار تولید و خدمات و آزادی هر گونه تولید و خدمات است و دولت تنها تامین كننده آزادی فرد در خصوص مالكیت خصوصی و فعالیت اقتصادی است. ریشه این تفكر از حركت اصلاحطلبان دینی پروتستانیسم شروع شد كه تحقیر ثروت و ثروتمندان را در مذهب مسیحیت از بین بردند و كار و كوشش فردی برای كسب ثروت را تقدس بخشیدند و بدین ترتیب مالكیت، امری مقدس شمره شد و دولتها و اشخاص از تجاوز به مالكیت خصوصی و آزادی فردی در تمام زمینهها منع شدند.
تفكر لیبرالیستی رشد كرده و به سوی تكامل و جهانی شدن پیش رفت، حركت سرمایهداری تاریخ معاصر از اروپا و آمریكای شمالی به سوی آسیا و آمریكای لاتین و جنوبی و آفریقا گسترش یافت و منافع شخص در قالب شركتهای ملی و سپس شركتهای چندملیتی بهتر تعریف شد و سهامداران و سرمایهداران بزرگ جهانی متولد شدند و بانك جهانی تاسیس شد و هم اكنون جهانی شدن اقتصاد در كره زمین جلودار فرآیند فكری جهانی شدن (globalization) است كه دولتها و ملتها و مرزها را كمكم بیاثر و خنثی میكند و تمام تعاملات جهانی ملتها را بر پایه تعامل اقتصادی جهان در حلقه های سه گانه تولید،خدمات و مصرف سامان می دهد و روز به روزنقش دولت ها و سیاستمداران كم رنگ تر می شود و بیشتر در خدمت صاحبان سرمایههای بزرگ جهان قرار میگیرند.
حلقه مصرف در تفكر لیبرالیسم اقتصادی بر تنوع و تكثر و نوآوری است كه مستلزم لوكسگرایی، اسراف كاری و اشرافگرایی است. چرخش بیشتر چرخهای تولیدی، نیازمند مصرف بیشتر مصرف كنندگان است برای رسیدن به مصرف بالا نیازمند گسترده شدن حلقه خدمات در بخش تبلیغات است كه در این بخش از فعالیت اقتصادی نیز لیبرالیسم اقتصادی هیچ محدودیتی در استفاده ابزاری از زن یا هر وسیله دیگر برای تبلیغات ندارد و بر پایه اصل آزادی و خواهش نفس انسان هیچ ممنوعیتی در حلقه خدمات بخش تبلیغات برای سرمایهداران لیبرالیسم وجود ندارد. مهم این است كه نفس انسان چه بخواهد و چه تولید كند و چگونه با خدمات تبلیغی، آن را به افكار عمومی بخوراند و كالاهای تولید شده را به حلقه مصرف مردم برساند. لازم به ذكر است در سیستم اقتصادی تفكرهای محدود و مقیدی مانند سوسیالیسم و حتی محدودتری مانند كمونیسم پیدا شد كه فعالیت اقتصادی بر پایه مالكیت خصوصی را محدود میكند و مالكیت عمومی را مطرح میکند که از بحث ما خارج است.
آفتاب