🔻واقعیت این است که جمهوری اسلامی، یک نظام عادی و نرمال نیست، و اگر با نگاه حقوقی (قواعد فلسفه حقوق) تأمل کنیم، اساساً «نظام» نیست و باید با تسامح آن را «نظام» بنامیم. جمهوری اسلامی نمیخواهد (و احتمالاً نمیتواند و نخواهد توانست) که عضو عادی نظم بینالمللی شود. شاید بعد از نظام قذافی لیبی، غیرعادیترین عضو جامعه بینالمللی، همین جمهوری اسلامی است. در نظم بینالمللی، بیطرفبودن بیمعناست، در نظم بینالملل، در هر موضعی که ایستادی، باید به منطق آن و هزینه آن تن بدهی. اگر این نظم را قبول نداری، باید تاوان و هزینه بهچالشکشیدن آن را هم پرداخت کنی. و اگر توان پرداخت هزینه را نداری، لاجرم باید در همین میدان و با همین قواعد، بازی کنی. وگرنه بازیات میدهند. البته اگر سران جمهوری اسلامی میخواهند این شیوه را ادامه دهند، و هزینه آن را هم طبعاً از جیب ملت ایران پرداخت کنند، باید ملت ایران را مجاب نمایند، وگرنه صرف هزینه ستیز با نظام بینالملل از جیب ملت ایران، بدون کسب همراهی آنها، علاوه بر غیراخلاقی بودن، غیرعقلانی و مخرب هم هست و باعث جلوافتادن انفجار جامعه ایران میشود. بگذریم که ده برابر امکانات ایران هم کفاف هزینههای ستیز با نظام بینالمللی را نمیدهد، و اصل تصمیم برای این ستیز، احمقانه است. از همه مهمتر، جمهوری اسلامی باید ثابت کند که ایدهای، بهتر و عادلانهتر برای نظم جهان دارد، که مثل روز روشن است که ندارد، برعکس، این نظام کارنامه بسیار فاجعهباری دارد. بنابراین ایستادن در کنار جمهوری اسلامی (با هر نیتّی و در هر موضعی)، در میدان مبارزه با قدرتهای جهانی و نظم بینالملل، نه مبنای عقلانی دارد و نه مبنای اخلاقی، و از همه مهمتر، خلاف منافع عالیه میهن هم است.
جمهوری اسلامی، یا باید مانند جمهوری خلق چین استحاله شده و تبدیل به یک بازیگر در نظم بینالمللی شود و رفتهرفته، سهم خود را از کیک جهان بیشتر کتند. و یا مثل اتحاد جماهیر شوروی فروبپاشد. راه سومی وجود ندارد. تازه جمهوری اسلامی، یک صدم قدرت، دو حکومت یادشده را هم ندارد. بسیار غیرمنصفانه است که کسی مستقیم و غیرمستقیم، آب به آسیاب جمهوری اسلامی بریزد. در چند روز اخیر، عدهای به عناصر اپوزیسیون میتازند و آنها را عامل تحریم و خراب شدن وضعیت کشور و … معرفی میکنند! در حالیکه مقصر اول و آخر، همین جمهوری اسلامی است. نه یک عده افرادی که نام اپوزیسیون بر آنها نهاده شده است. حتی فردی مثل محمدرضا نیکفر هم به این مغلطه دامن میزند. این افراد اگر اندک اطلاعی از نظام تصمیمگیری آمریکا داشتند، این حرفها را نمیزدند.
«ما فقط یک نوع مشوق تحریم/جنگ داریم و آن کسانی است که به هر نحو جمهوری اسلامی را به ادامه رفتار غیرطبیعیاش تشویق میکنند. سیاست خارجی قدرت بزرگی مثل ایالات متحده تابع متغیرهایی است که اصولاً تشویق یا درخواست مخالفان جمهوری اسلامی توان تاثیرگذاری بر آن ندارد. مثال: پنتاگون معتقد است (به درستی یا نادرستیاش کاری ندارم) جمهوری اسلامی مسئول قتل ۶۰۳ نظامی آمریکایی در عراق است. این وقایع در بهار 2011 با قتل 15 نظامی در یک ماه کار را به جایی رسانده بود که ژنرال جیمز متیس فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه (که تا چندی پیش وزیر دفاع دولت ترامپ بود) با پشتیبانی سفیر و دیگر فرماندهان مستقر در عراق طرحی را برای حمله تنبیهی محدود شبانه به مواضعی در ایران پیشنهاد کند. آیا آن پیشنهاد به جایی رسید؟ خیر. وقتی یکی از برجستهترین فرماندهان ارتش آمریکا در موضوعی به اهمیت قتل سربازان آمریکایی با پشتیبانی بخشی از دستگاه دیپلماتیک از آغاز درگیری محدود هم ناتوان است، متهم کردن اپوزیسیون مغلطه زشتی است. تصمیمات قدرتهای بزرگ در اموری مثل مداخله یا تحریم ایران تابع سالها گردآوری داده و تحلیل (درست یا نادرست) آنهاست و سرمنشا را باید در تعاملات «بازیگران صاحب قدرت» از گروگانگیری سفارت تا انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت 1983 و پرواز 655 تا راکتپراکنی به منطقه سبز بغداد جست، نه اعلام نظر تماشاچیان!» (توییتر SnakeDocTop).
برخی هم که در این قبیل مغالطه، بلاهت را به حد اعلای خود میرسانند و مدعی میشوند که عامل سیاستهای سرکوبگرانه حکومت در داخل و سیاستهای احمقانه در خارج هم، رفتار اپوزیسیون است! البته آنهایی که درآمدشان در اظهار اینگونه مغالطات است، تکلیفشان روشن است، اما کسانی که از روی سادگی و سطحینگری، این حرفها را میزنند. مشکلشان این است که ماهیت ایدئولوژیک و ضدایرانی و ضدتجدد این نظام را درک نکردهاند. این نظام را یک نظام «عادی» و نرمال میدانند و مشکل را در مقامات میبینند، در حالیکه، مشکل از اصل نظام و ایدئولوژی این نظام است. این نظام به هیچوجه عادی و نرمال نیست.
✍🏼م.محبی