برخلاف تصور عامه که سوسیالیسم را مدافع حقوق کارگران و لیبرالیسم را حامی طبقه سرمایهدار میداند، از قضا راهکارهای شارحان مکتب لیبرالیسم جملگی در راستای کاهش فقر، توأم با آزادی بیشتر برای محرومترین اقشار جامعه بوده است. فیالمثل:
اگر سوسیالیستها در راستای تحقق عدالت اجتماعی، با اعمال مالیات تصاعدی بر ثروتمندان، باعث دلسردی سرمایهگذاران میشوند، لیبرالها با کاهش بار مالیاتها به دنبال حفظ و جذب سرمایهگذاران جدید و در نتیجه افزایش آمار اشتغال هستند.
اگر سوسیالیستها تحت عنوان حمایت از کارگران بخشهای تولیدی، واردات کالاهای خارجی را محدود میکنند، لیبرالها با آزادسازی واردات به دنبال دسترسی دهکهای پایین جامعه به کالاهای باکیفیتتر و ارزان قیمتتر هستند.
اگر سوسیالیستها از طریق اتحادیههای صنفی، به دنبال افزایش دستمزد کارگران زیرمجموعه خود هستند، لیبرالها از طریق آزادسازی نرخ دستمزد، ضمن کاهش بهای کالاهای تولید شده، فرصتهای شغلی بیشتری برای محرومترین اقشار جامعه ایجاد میکنند.
اگر سوسیالیستها با سرکوب نرخ ارز به قصد حفظ قدرت خرید مردم، موجب افزایش واردات کالای قاچاق میشوند، لیبرالها با آزادسازی نرخ ارز، صنایع داخلی را در رقابت با تولیدات خارجی توانمند کرده و موجب رونق کسبوکارهای داخلی و افزایش آمار اشتغال میشوند.
اگر سوسیالیستها به بهای نادیده گرفتن دسترنج کشاورزان از طریق تثبیت قیمت اقلام خوراکی، نویدبخش زندگی ارزانتری برای کارگران شهری هستند، لیبرالها از طریق آزادسازی قیمت مواد خوراکی، ضمن حمایت از بخش کشاورزی، مانع از اسراف در مصرف مواد غذایی ارزان قیمت میشوند.
اگر سوسیالیستها به قصد حفاظت از زراعتکاران، از ورود ماشینآلات جدید در عرصه کشاورزی بیمناکاند، لیبرالها با استفاده از تکنولوژیهای نوین، به دنبال تولید بیشتر مواد غذایی و در نتیجه کاهش قیمت تمام شدهٔ محصولات به سود فقرا هستند.
اگر سوسیالیستها با وعدهٔ خدمات درمانی “رایگان”، اموال ثروتمندان را مصادره و برای کوتاه زمانی منابع لازم جهت ارائه خدمات پزشکی را تأمین میکنند، لیبرالها با گسترش رقابت به عرصههای بهداشتی و درمانی و انحصارزدایی از سازمان نظام پزشکی، به دنبال رسیدن به کمترین قیمت ممکن خدمات درمانی برای فرودستان در دراز مدت هستند.
اگر سوسیالیستها آموزش برابر و عاری از تبعیض را سرلوحهٔ کار خویش قرار میدهند، لیبرالها از طریق آموزش همگانی، آزاد و متنوع، به دنبال کشف استعداد نهفتهٔ هر کودک مستمند، در حوزهٔ علاقه و توانمندی وی هستند.
اگر سوسیالیستها با شعار حمایت از تنگدستان، اموال ثروتمندان را به سود “دولت” مصادره میکنند، لیبرالها با تأکید بر خصوصیسازی، به دنبال توزیع ثروت دولتها میان کارگران و زحمتکشان هستند.
اگر سوسیالیستها با استفاده از رسانههای مختلف، به طور پیوسته تصاویری سوزناک از بدبختی و فلاکت فقرا را نمایش داده و با جریحهدار کردن احساسات عمومی، خود را افرادی انساندوست جلوه میدهند، لیبرالها، دردمند از شرایط سخت زندگی فرودستان، پیه بدنامی را به تن خود مالیده و با هر سیاستمدار فاسدی هم پیاله میشوند تا بتوانند امتیازاتی را به سود اقشار فرودست جامعه بدست آورند.
باری…
جفایی که سوسیالیستها بر ضد منافع تهیدستان جامعه روا داشتهاند، هیچ ارباب فئودالی در حق رعایای خود نکرده است.
ای کاش، زین پس به جای دفاع کورکورانه از کليشهٔ سوسیالیسم کارگری، ضمن توجه به تجربیات یک سدهٔ گذشته، پیامدهای مثبت و منفی آرای ایشان را در حوزهٔ نظری نیز در کفهٔ ترازو گذاشته و در نسبت با سایر ایدئولوژیها، انسانیترین مکتب فکری که فارغ از شغل و ثروت افراد، بر کرامت ذاتی همهٔ انسانها صحّه میگذارد را شناسایی نماییم.
✍️ فرزین رحیمی زنوز
➖ دانشجوی دکترای اقتصاد سياسی
@LibertasFarzin